ساعت صفر ۰۰:۰۰
روز و شبم توو بیست و چاهار فِرِیم / خالی میشه گلوی من از جیغ و
درست توو ساعت صفر مرزی هم! / شاهرگم تکیه میزنه به تیغ و
تا خِرتِناقِ شکِ فلسفی میرم / تا تناسخ بعدی من تو باشی
زیر نقطهی علامت سئوالم / شاید پاسخ بعدی من تو باشی
یه پُک به عمقِ سیگار و خاکستر / دودُ توی خودم حبس میکشم
خطِّ ممتدِ ایستِ قلبیمُ / خط میزنم و برعکس میکشم
چند مثقالی از اعصاب من مونده / یه چند مثقالی از آخرین خندهم
بازی تموم نمیشه دِلامصَّب / با چه زبونی بگم که بازندهم
دور تسلسل از نو بپا میشه / این روز و شَبَمه که هی میچرخه
سرگیجههای منُ باور کن که / تکرار سرگیجههای من تلخه
هر روز فلاشبکِ روز ماقَبله / هر شب استحالهی مرگ میگیرم
دنیای من شُرو میشه از صفر و / بیست و چاهار فِرِیمِ بعد میمیرم.