غزل
بریدن
” بریدن ”
بعد از دست رفتنت ، خانه فریادی کشید
ساعت از رفتن نشست ، دل به دنبالت دوید
مرغ عشق آواره شد، در خیال بودنت
زاغک روی درخت ، سینه ی گل را درید
آسمان ابری شد و بی هوایت گریه کرد
سقف دل سوراخ شد ، قطره های خون چکید
عشق در شعر و غزل یک شبِ بی وزن شد
حافظ از شاخ نبات بعد عمری دل برید
بعد از این تفسیر ها ، حال من هم دیدنی
“شاخه ای از مهر تو در دل من قد کشید
مهرت از من رو گرفت ، ریشه هایش رابرید
بعد تو گلروی من ، مرگ گلدانت رسید”
الهام آباده ای