این سر آغازِ امید، مرگِ منه

این شروعِ شعر، غزل، ترانه نیست
این سرآغازِ امید، مرگِ منه
عمرِ من مثلِ یه سالنامه و غم
روزشمارِ زیرِ هر برگِ منه

زندگیم صحنه یِ یه نمایش و
لحظه هام همیشه یه تراژدی
اون که فیلمنامه مُ اینجوری نوشت
منُ به این جا رسوند تو شاهدی

می خوام این خونه رو با کلِ غماش
رویِ دردایِ خودم خراب کنم
از گذشته هام گذشتم لااقل
خودم آینده مُ انتخاب کنم

وقتی قلبم از تپش دست میکشه
وقتی روحم منُ سرکوب میکنه
غیر چنتا قرص یا حتی یه فشنگ!
غیرِ مرگم، چی منُ خوب میکنه؟

بیراهه نه! من تو شبِ خودمم گُمم
کاش که این شبها به آخر می‌رسید
من که زورم به غم و درد نرسید
کاش که این دنیا به آخر می‌رسید

سهمم از دنیا فقط هیچ بود و هیچ
زندگی هر چی که داشتمُ گرفت
سرنوشتمم با من خوب تا نکرد
رویِ هر چی دَس گذاشتمُ گرفت

من  دیونه م نه! ببخش دیونه تر
کی باید از این جنون رهام کنه؟
منِ غارت زده رو که سوختمو
کی می تونه خوب و رو به رام کنه؟

غمِ تو مثلِ سیانور تو رگام
انتظار، بمبِ اتم تو جمجمه م
تیررسِ چشمایِ جنگنده یِ تو
منم هر بار که تو آغوشت گمم

تویِ این کالبدِ تنهایی که از
صدتا زندونِ مخوف هم بدتره
من چه زندونی چه آزاد، زندگی
از هزار شکنجه‌ گاهم بدتره

به شبام، به این قمارِ لعنتی
غصه کم بود، غمتم اضافه شد
انقد از رگام جدا موندی، یه شب
قلبم از تپیدناش کلافه شد

همه عاشقانه هام یه خطه رو
یه نوارِ قلب که صاف و ممتده
آخرین سمفونیِ عشق تو گلوم
ناله تویِ کفنِ تمام قده

https://www.academytaraneh.com/115837کپی شد!
108
۳
۱