خواب برعکسم

زنی به شعر پناهنده

خواب برعکسم

 

زنی به شعر پناهنده

خوابهایم سپید و شفافند

 

مثل رویای قابل لمس است

 

گرچه طبق روایت مرسوم

 

خواب یک زن همیشه برعکس است

 

 

 

 

 

من گرفتار درد بی درمان

 

سندرومی به اسم نادانی

 

آن چنان شک احاطه کرده مرا

 

که نمانده برایم ایمانی

 

 

 

شک به اینکه کجای قصه ی ما

 

رنگ و بوی فریب را میداد

 

تف به سیبی که نارسیده و کال

 

چرخ خورد و به دامنم افتاد

 

 

 

در دلم زخم طعنه هایت هست

 

چه کسی عاقبت شکستت داد؟

 

من که درگیر عقل و دل بودم

 

“نیچه” شلاق را بدستت داد

 

 

 

آینه را گرفته ام این بار

 

روبروی سیاه افکارم

 

روی دیوار سنگی این شهر

 

سایه ای از “سیمون دو بو وارم ”

 

 

 

من گرفتار پوچی محضم

 

یا دچار تهوعی مزمن ؟

 

زیرو رویم نمیکند دیگر

 

اتفاق عجیب و ناممکن

 

 

 

 

 

تو همان “بورژوای “سرسختی

 

در دل انقلاب کارگری

 

با وجود تمام مشغله ها

 

باز دنبال عشق تازه تری

 

 

 

 

 

سهم من از تمام شب این شد:

 

قرص هایی برای بیداری

 

آنقدر بی تو خودخوری کردم

 

سیرم از هرچه عشق و دلداری

 

 

 

آنچه در خواب و در خیالم هست

 

یک معمای قابل حدس است

 

جای خالی سه نقطه را پرکن

 

خواب یک زن همیشه ……..

 

آرزوبیرانوند

 

https://www.academytaraneh.com/115797کپی شد!
109
۲
۱

  • رسول آدینه با سلام اثر روانی بود هرچند کلمات سخت هم کم نداشت البته یه نکته ای عرض کنم خواب زن چپ نیست خواب ظن چپ هست... یعنی خوابی که بر اساس ظن و گمان و آشفتگی میبینیم صحت نداره...چون دو جا در اثرتون اومد نظرم و جلب کرد حالا دلیل تکرار اون معنای اول غلط عرفی رو در اثر متوجه نشدم
  • حامد تقی خواه کار خیلی خوبی بود واقعا لذت بخش بود خوندنش //// درباره شللق و نیچه روایات مختلفی هست برخی موازی با روال داستان و برخی کاملا برخلاف اون ، روایات موازی ک خب کمابیش مشخصه اما روایتی دیگه هست ک میگه نیچه عاشق و دلباخته زنی بوده که دلیجان میرونده و وقتی چشم چرونی میکرده و دلش میارزیده مبگفت وقتی سراغ رنها میروی شلاق را ( آن معشوق اسب سوار را ) از یاد نبر ، ک این روازت رو من بیشتر دوست میدارم