گرگ و میش…
یه قاب پنجره داره نشون میده / یه عکس کهنه از دلتنگیامونُ
از عشق تو رو دیوارم ترک مونده / چه جوری شد عوض کردیم جامونُ
قرار این بود بازی توو ۲ نقشِ خوب / تو گرگ و من یه میشِ سر به را باشم
تو میشِ بیشه بودی توو لباسِ گرگ / و من گرگه نمیشه سر به را باشم
تو هی از بازی من زخم میخوردی / چه خوب اینُ به روم اما نیاوُردی
با اون بازیِ زیر پوستیت اما / منُ تا گیشه وُ اکران میبردی!
تموم شد قصهمون و تازه فهمیدم / که کارگردان تو بودی، من سیا لشکر
میزانسن رُ یه جور دیگهای چیدی / حقیقت شد توو نور صحنه واضحتر
دیگه خستهم همون نقشم رُ پس میخوام / همون میش که تهِ هر قصه میمیره
نمیخوام از دیالوگهای تو کم شم / چه جوری نقشِ دوم، جامُ میگیره
دیگه توو فیلم تو نقشِ منم خط خورد / زمونه یه نفر دیگه به جام آوُرد
همون عکسِ رو دیوارِ ترک خورده / نشون میده که گرگ از میش رو دس خورد!