ترانه
با سلام
______
رویای دریا
نذاشتی تو این خونه گرمای شادی
تو آغوشمون لحظهای پا بگیره
نذاشتی که یک لحظه رویای دریا
بیاد و تو چشمونمون جا بگیره
□□□
همهش منتظر مونده بودم یه روزی
دوباره همون عطر نعنا بپیچه
همهش منتظر مونده بودم نگاهت
منو از دل موج دریا بگیره
□□□
میدونم خدای تو خیلی بزرگه
تو هم پاکی و مهربونی، می دونم
میدونم که زیر سر خندههاته
اگه لحظهای کار دنیا بگیره
□□□
شبی شونههای درختا که لرزید
منم تو خودم مثل بغضی شکستم
بگو این درخت شکسته چطوری
سرش رو تو این کوچه بالا بگیره
□□□
ببین! غنچه داره ترانه میخونه
بهار اومده با یه دنیا جوونه
ببین!این صدای دره میشنوی؟ها؟
بهار اومده از تو امضا بگیره
-
شبی شونههای درختا که لرزید منم تو خودم مثل بغضی شکستم بگو این درخت شکسته چطوری سرش رو تو این کوچه بالا بگیره مرسی داری =D> =D> @};-
-
سلام دوست عزیز ترانه ی روان و ملموسی بود خوشحال که ترانه ی شما رو میخونم @};-
-
جناب انصاری بسیار لذت بردم از غزل ترانه شما :-) زبان ترانه به خوبی قابل لمس بود و هر مخاطبی میتونه با این دست ترانه ها ارتباط بگیره @};- @};- @};- موفق باشید
-
ترانه ی زیباتونو خوندم موفق باشین
مطالب پیشنهادی