بعضی موقع ها
سلام
خیلی وقته که چیزی ننوشتم و
از دنیای ترانه و موسیقی دور شدم
این یه ترانه ی قدیمیه
فک میکنم برای شروع تو آکادمی ترانه و شروع مجدد خودم خوب باشه
دنبال تعریف و تمجدید های معمول آکادمی نیستم، هر چند که معتقدم این ترانه تعریفی نداره
ممنون میشم نقدش کنید
ته قصه ی من و تو مثل اولش شیرین نیست
خیلی چیزاست که عوض شد ماجرا فقط همین نیست
من شدم آدمی دیگه تو اونی نیستی که بودی
ما باهم جایی نداریم توی دنیای عمودی
تو بمن حسی نداری من بهت ساده میگیرم
دیگه واسه تو مهم نیست با کی و کجاها میرم
تنها راه حل واسه ما بیخبر بودنِ محضه
واسه من زندگی با تو دیگه خیلی نمی ارزه
من و تو هر دو میدونیم یه روزی باید جداشیم
فکر یه قصه ی تازه فکر طعم تازه باشیم
برای ادامه دادن بعضی موقع ها نمیشه
بعضی موقع ها یه طعمی روز به روز بیمزه میشه