"عشق و نفرت"
هیچ کارتو از پایه محکم نیست
هیچ حرف تو از روی منطق نیست
گاهی یه قلب داغ داری و
گاهی یه قالب یخ که عاشق نیست
رنگین کمونی هستی از احساس
هردفعه رنگی تازه می گیری
با نقشه و نقشای جورواجور
صبر منو اندازه می گیری
نقاشی لبریز از هنر هستی
که عاشق تکمیل کاراشه
اما تو یک لحظه یه سطل رنگ
رو همه ی بوماش می پاشه
دنیای تو ویرون و وارونه س
امنیتی نیس پشت دیوارش
از عشق و نفرت هردو لبریزی
انگار بیزاری از آرامش
من که ازت دل کندمو رفتم
با یاد خوبیهای تو خوبم
دلگیرمو بازم دوستدارم
هرجا برم درگیر آشوبم
روزی خودت هم مبتلا می شی
دنیا که تا آخر به کامت نیست
هرچی که بد کردی بهم بازم
قلبم تو فکر انتقامت نیست