دارم میرم
اسیر دست چشماتم
منواز بند رهایم کن
می دونم عاشقم هستی
دارم می رم دعایم کن
دارم می رم نه از روی
جفا , نامهربونیهات
دارم می رم می دونم که
نبودم لایق چشمات
نبودم لایق عشقت
نبودم لایق دستات
دارم می رم دعایم کن
می مونه یادم اون حرفات
همون حرفا که هیچ وقت من
خودم رو توش نمی دیدم
تو روو به من می گفتی
ولی چشمامو دزدیدم
دارم می رم دعایم کن
نمی گم بی تو آرومم
می دونم بعد از امروزم
دیگه از عشق نمی خونم
چرا من پیش تو باشم
مگر تو چی کم داری
مگر جز دیدن من تو
به قلبت دیگه غم داری
دارم می رم دعایم کن
سراغت رو نمی گیرم
گلم رد کن نگاهت رو
دارم از شرم می میرم