زلزله
نمیدونم چی بگم انقدر عمق فاجعه زیاد بود که زبانم قاصر از گفتن تنها کاری که وظیفه خودم دونستم انجام بدم نوشتن یه ترانه بود که شاید ارزش ادبی نداشته باشه اما میگن حرفی که از دل بیاد به دل میشینه (تقدیم به هم نوعان اذری زبانم)
زمین لرزید و میلرزه ,تمام تارو پود من
زمین لرزید و میلرزه ,گسلهای وجود من
خدایا این چه رسمیه, که دنیا زیرو رو میشه؟
خدایا این چه رسمیه,زمین بی ابرو میشه؟
تو هم میبینی این دردو؟,یه کودک زیر اواره
برای گفتنش دنیا ,یه دنیا واژه کم داره
تنم میلرزه از فکرش,از این پس لرزه ها خستم
ببین بی وقفه بیدارم,به رحمان تو دلبستم
خدایا مات این جنگم,زمین و این همه ادم
چقدر تنها شدن اینها(مردم),چقدر تنها شدن با هم
خدایا چی بگم امشب که از عرشت جدا باشی؟
یه امشب رو بیای پایین ,بیای پایین خدا باشی
ترانه:بهنوش فراهانی
۲۳/مرداد/۱۳۹۱
-
خیلی ترانتو دوس داشتم
-
آفرین آفرین و باز هم آفرین =D> @};- آفرین به احساست به قلمت به هنرت به حس انسان دوستانت و... =D> @};- هر چی آرزوی خوبه مال تو @};- =D>
-
بهنوش جان کارت عالی بود، آفرین به این حس انسان دوستانه. =D> =D> =D> @};- @};-
-
سلام بهنوش عزیز خدایا این چه رسمیه, که دنیا زیرو رو میشه؟ خیلی دردناکه این اتفاق و ما تو شهر مون با این این تجربه تلخ (زلزله) دست و پنجه نرم کردیم و حال بچه های آذری زبان رو میدونم انشالله هرچه زودتر همه چی روبه راه و بشه @};-
-
بهنوش گلم حرکت انسان دوستانه ای بود ترانه ای که نوشتی ... ممنون برای همدردیت @};-
-
سلام دوست من ترانه انساندوستانه و با ارزشی بود. من هم به همه هموطنای هم زبانم و همه ایرانیا تسلیت میگم @};- @};- @};-