ترانه تبر
ترانه تبر
تبر نزن به ریشه ام
منی که زجر دیده ام
منی که مثل آینه
تو را به تن کشیده ام
به صحن انزوای من
دوباره گریه را نریز
به خاک اگر که میکشی
به خون مرا نکش عزیز
تو از قبیله ی منی
تو از تبار و ایل من
نبر مرا به بی کسی
نبر به جنگ تن به تن
برای قد کشیدنت
شکسته شد بال وتنم
تو بار ور شدیو باز
شکسته تر ز تو منم
بیا که ویرونه شده
حال پر از وخامتم
بیا که من نه مرده ام
اگر چه پر جراحتم
به صحن انزوای من
دوباره گریه را نریز
به خاک اگر که میکشی
به خون مرا نکش عزیز