نگو نه
زندگی قصه ی درده ؛ نگو نه
روزگار اهل نبرده ؛ نگو نه
یه نگاهی کن به احوال خودت
میبینی باهات چه کرده ؛ نگو نه
یه روزی خدا رو بنده نبودی
شدی حالا عین برده ؛ نگو نه
روزو شب گرم بذار و ورداری
اما باز زندگی سرده ؛ نگو نه
یکی میگفت اونکه طاقت میاره
این روزا رو خیلی مرده ؛ نگو نه
بس که چشم سفیدی کرده روزگار
رویاتم ، کابوس زرده ؛ نگو نه
نگو نه نمیخواد انکار بکنی
رو دلت یه کوه درده ؛ نگو نه