سنگر
سنگر
سنگر گرفتم پشت هق هق شب
سنگر گرفتم
پشت هق هق شب
در رگ من فاصله ی شکسته
داد بزنم
یا نزنم
چه حاصل
وقتی کسی پنجره ها رو بسته
بودن من
لبریز از نبودن
رفتن من
ساکن این هوا شد
شکستن غرور سنگیه من
مثل شکستن تو بی صدا شد
چه غمگنانه شب
نشسته در من
شب شکستن و شب دریدن
شب به دشنه ی سیاه تزویر
گلوی هر ترانه را بریدن
سنگر گرفتم
پشت حرف مبهم
لبریزم از شکستن دمادم
کجاست دست یاورانه ی تو
شب شکوه شاعرانه ی تو
کجاست دست تکیه گاه هق هق
برای این شکسته ی دقایق
شکوه شعر التماسم ای عشق
مرا بگیر از این هراسم ای عشق
امید پردلی