دلم از دلم گرفته
دلم از دلم گرفته ، تو صدام گریه ها دارم
تو تن شبام و هق هق ، غم دلتنگی می زارم
دلم از دلم گرفته ، با سکوت روی لبهام
تلخیه پنجره هارو ، کشیدم تو درد شبهام
دلم از دلم گرفته ، چرا بی تابم و خسته
چرا تو حضور مهتاب ، دلم از دلم شکسته
دلم از دلم گرفته ، لا ب لای گنگ حرفام
حرف تازه ای ندارم ، رسیدم به آرزوهام
دلم از سکوت و وحشت ، توی بی قراریاشه
کاشکی تنهایی بمونه ، نکنه اون بی وفا شه
لحظه های التماسه ، توی محراب عذابم
کل دنیا یه سرابه ، حالا با دلم می خوابم
می خوابم با درد دلهام ، با یه احساس نوازش
که همیشه بوی دستاش ، منو غرق کرده تو خواهش