دلکم

آهای پژمرده دلکم
رفیق صاف و بی‌کلکم
بی‌همزبونی طفلکم
شکوفه کن باز گلکم
تنهات گذاشت
نیت همراهی نداشت
دوست نداشت
اخموبه ابروهات گذاشت
پنجره‌ی امیدتو
چه ساده بست
چه ساده رفت
عهدهای باتو بودنو
چه ساده بست
ساده شکست
آهای پژمرده دلکم
قسم به موندنش میخورد
چند روزه یاد ازت نکرد
از اولش بازی میکرد
بزور نگاه گرم میکرد
آهای پژمرده دلکم
درست که برده ‌نفسم
درمونده توی قفسم
تنهام و خیلی عبسم
دارم به آخر میرسم
تو دلکم کاری بکن
از غم تو بیزاری بکن
رها بشیم یاری بکن
شادیمو اجباری بکن
غصه نخور و شاد بشو
سکوت نکن فریاد بشو

https://www.academytaraneh.com/91221کپی شد!
337