شعله ی شمع
شعله ی یه شمعِ روشن
رقصِ ارتشِ جنونِ
دخترِ قشنگِ بابا
پُرِ آهِ ،غرقِ خونِ
به بهونه ی نجابت
خنجَرُ وسط کشیدن
حرمتِ گُلُ شکستن
پرِ شاپرک ، دریدن
ننگِ مرز و بوم این خاک
به حجابِ دل رجوع کن
توو دلت اسیدُ زَهرِ
رو به روشنی طلوع کن
خواهر و برادرِ من
هموطن چشاتو وا کن
نسلِ ما نسلِ تمدن
از عقایدت دفاع کن
ما همه شعله ی شمعیم
توی راهِ تارُ مبهم
تیر ما خطا نمی ره
عاقبت تمومِ این غم