" تزریق درد "

من رو چی فرض میکنی شاعر؟!

طَرَفت درد داره!…غمگینه

اشک میریزه توی تنهاییش

خودزَنیشم یه جور تسکینه

جای من باش!…باورت میشه!

عشق توو اوج فقر یعنی چی؟!

برجِ میلاد میشه عشقت بعد:

ساده برجت رو می کنن قیچی!!!

ذهنِ مغشوشِ دختری میشم

که تجاوز به دکمه م و!!…یک تخت!!

فکرِ لُو رفتنم شبِ حجله

ترسَم از مردی کاملاً سر سخت

لرزشِ دستِ کارگری پیرم

مثل هر روز!…سنگ!…بالابَر!

رفتنم سمت خونه بعد از کار

تا اَبد خواب و!…قرص مرگ آور

مثل یک زن به شیوه ای ممنوع!

شَکمم بارِ غیر قانونی!

خودفروشیم روی اجبار و

زندگی کردنم تو سگ دونی

زیرِ پُل چُرت میزنم گاهی

مرگ و تزریق میکنم توو رگ

خیره میشم به جوی آب و بعد:

مردنِ من دُرس(ت) شبیهِ «سگ»

پشتِ هم خُورد میشَم از بغض و

گریه میشم مُماس با مُردن

دردم و هیچ کس نمیفهمه

هی نوشتم به رتیمِ گُه خوردن!!!

https://www.academytaraneh.com/82168کپی شد!
1622
۷۰

  • sepinood pahlevani مثل مهدی موسوی مینویسید یا شاید احساس من اینه خوب بود :-)
    • امین شیخی ممنون که قابل دونستین توو تمام این مدت که این ترانه رو نوشته بودم منتظر بودم کسی همچین اشاره ای کنه که حالا اتفاق افتاد در مورد این ترانه باید بگم که این ترانه سعی کردم یه خورده حالت پست مدرن داشته باشه چون تو پست مدرن بهتر میشه اعتراضی نوشت.به هر حال هیچکس نمیتونه منکر این بشه که پدر پست مدرن دکتر "مهدی موسوی" هستش و این کاملاً طبیعی است که رد پای مهدی موسوی حس بشه. خیلی حرف زدم،البته اگه خونده باشید. بازم ممنون از نظرتون
      • sepinood pahlevani نه زیادم حرف نزدید! :-) من همیشه پاسخ کامنتامو میخونم با کمال کنجکاوی :-) موفق باشید
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من کار قابل تاملی بود
  • فاطمه محاسن کار خیلی خوبی نبود، اما نشونه های خوبی داشت.منظورم اینه که واژه و زبان ترانتون رک و بی پرده س و از یه سری ابتکارات استفاده کردین که کاملا با دغدغه و موضوع ترانه همخونی داشته و این می شه قسمت خوب کار، اما زاویه دید و نگاه به موضوع، کاملا تکراریه. چن ماه دیگه باز این ترانتونو بخونین، بهترین منتقد یک اثر، فقط پدیدآورنده ی اون اثره.درود بر شما @};-
    • امین شیخی بله...خیلی ها همین حرف شما رو به من زدن،شاید یکی از اولین کارهای اجتماعی(اعتراضی) بنده بود و به همین خاطر خوب نشد.ممنون از صراحت کلامتون @};- @};- @};-
  • کوثر عابدی سلام اسمو فامیل شما خیلی برام اشناست :-? ترانه ای خیلی زیبایی بود پردردموفق باشی =(( @};- @};- @};-
  • سعيد سلطاني بهتره در مورد این کار نظر ندم فقط بگم بی نظیره =D> =D> =D> =D>
    • امین شیخی صدای پای تو که میروی... صدای پای مرگ که می آید... دیگر هیچ صدایی نمیشنوم!! ممنون دوست خوبم لطف داری به این نوشته شاد باش همیشه @};- @};- @};-
  • نرگس(پریسا) ادهمی مثل همیشه عالی آقای شیخی.. =D> =D> =D> @};- @};- @};-
    • امین شیخی که رو به روی آب نشسته ، سراب میبینم!! فقط شکنجه ، شکنجه ، عذاب میبینم!! که لای سینه های تو گریه شوم که مست توی کوچه های غمت بدوم... ممنون از حضورتون شاد باشید همیشه @};- @};- @};-
  • حمید محمدی خوب بود،لایک @};- @};-
  • فریبا رستگار سلام امین شیخی عزیز @};- سومین باره کارخوبتو میخونم...وبه قول معروف قند مکرر شد برام. از نقدای دوستانم چه اینجا وچه چاهای دیگه خیلی استفاده کردم ویادگرفتم. قلمت همیشه نویسا. @};- @};- @};-
    • امین شیخی سلام خانم رستگار عزیز شما همیشه به من لطف دارین و ممنون که همچنان همراهیم میکنید بله...دوستان نقد های خوبی کردن چه اینجا و چه جاهای دیگه ، از همه شون ممنونم شاد باش همراه همیشگی @};- @};- @};-
  • ناهید ملکی ترانه ايست كه ذهن خواننده رو درگير ميكنه.يه جاهايي منظور سراينده واضح نيست كه با البته توضيح داديد.خوب بود. @};- @};- @};- =D> =D> =D>
  • کریم غمخوار ترانه خوبی بود.علی رغم اینکه قاعده مند هست من فضاش رو به ترانه رپ نزدیک حس کردم.یه نکته کوچیک هم اینکه زندگی سگی که کنایه از پرسه های بیهوده هست زیاد استفاده میشه ولی مردن(و نه کشتن) مثل سگ نشنیدم .ضمن اینکه یک مقدار هم از نقطه نظر تالیف به توجه بیشتر نیاز داشت.موفق باشی @};-
  • احسان ابوالحسنی سلام امین عزیز ... بهارت پایدار / قبلن این کار و خونده ام و گفتم که خیلی خوب تونستی از عهده ی پرورش ایده ات توو چارچوب کلمات بر بیای .اونهم بدون سطحی سازی ... =D> چن تا نکته رو هم اضافه میکنم : 1- توو " مردن من درس شبیه سگ " و " ساده برجت رو می کنن قیچی " جابجایی ارکان خیلی بد توو ذوق میزنه . "برج ات و ساده می کنن قیچی " به نظرم بهتره ... 2 - یه ایراد کوچیک وزنی توو " لرزش دست کارگری پیرم " از دستت در رفته که توو خوانش مشکل ایجاد می کنه / 3- توو " مثل یک زن به شیوه ای ممنوع / شکمم بار غیر قانونی " ضعف پرداختت باعث شده تصویری که خلق کردی دلنشین نشه . پایداری رفاقت ... قلمت نویسا / @};-
  • مهدی نوروزی امین جان لایکی عزیز ....دل و حوصله ای بود نظر مفصل میدم ... @};- @};-
  • محمد چابک سلام امین شروع ترانه جذب کننده نیس میدونی که چقد مهمه بعضی جاها از روان بودن برای اولین خواندن مخاطب در میره اما خب سادگی اثر رو ( در نوشتن منظورمه ) یک جورایی قدرت کلام ترانه سرا رو ثابت میکنه تصاویرت هم خوب بود همینطور اسمی که انتخاب کردی موفق باشی @};-
  • حامد کاوه ئیان سلام امين جان دوست خوبم سال نو مبارك زبان تيز و برنده ات رو دوست دارم معلومه كه خيلي حرف داري توي ذهنت اين قسمت رو دوست داشتم لرزشِ دستِ کارگری پیرم مثل هر روز!…سنگ!…بالابَر! ولي مصرع آخر بيت پاياني به نظرم جالب نبود البته اين فقط نظر منه شايد براي ديگران به گونه ي ديگري باشه ترانه پايان بندي زيبايي نداشت . @};- @};- @};- @};-
  • میترا باقری درود جناب شیخی عزیز کارتون عالی بود...لایک تقدیمتون @};- @};- @};-
  • وحید اسماعیل دخت سلام ترانه رو چندین بار خوندم و نکاتی به ذهنم میرسه که عرض میکنم ------------------------------- من رو چی فرض میکنی شاعر؟! طَرَفت درد داره!…غمگینه اشک میریزه توی تنهاییش خودزَنیشم یه جور تسکینه --- به جای "من رو" از کلمه "منو" استفاده کنی فکر میکنم بهتر بشه گرچه در کل شروع گیرایی نداشت از نظر من. ----------------------------------------------------------- جای من باش!…باورت میشه! عشق توو اوج فقر یعنی چی؟! برجِ میلاد میشه عشقت بعد: ساده برجت رو می کنن قیچی!!! ---- منظورتو از مصراع اخر این بیت متوجه نشدم با اینکه چند بار خوندمش. جابجایی ارکانش تو ذوق میزنه از نظر من -------------------------------------------------------------------- ذهنِ مغشوشِ دختری میشم که تجاوز به دکمه م و!!…یک تخت!! فکرِ لُو رفتنم شبِ حجله ترسَم از مردی کاملاً سر سخت ---- باز هم متوجه منظورت در مصرع دوم این بیت نشدم..امیدوارم مشکل از من باشه :) در ضمن تجاوز و شب حجله ارتباطی با هم ندارند. مگه اینکه برداشت شخصی داشته باشی که اینجا من متوجه اون نشدم ------------------------------------------------------------------------- لرزشِ دستِ کارگری پیرم مثل هر روز!…سنگ!…بالابَر! رفتنم سمت خونه بعد از کار تا اَبد خواب و!…قرص مرگ آور ----بین مصرع دوم و مصرع اول ارتباطی وجود نداره از نظر من.برای من روشن نیست چرا شما خودت رو به لرزش دست کارگری پیر تشبیه کردید؟ به خصوص چرایی آوردن مصرع آخر برای من نا مفهومه!! ----------------------------------------------------------------------------------- مثل یک زن به شیوه ای ممنوع! شَکمم بارِ غیر قانونی! خودفروشیم روی اجبار و زندگی کردنم تو سگ دونی --- شکمم بار غیر قانونی؟؟ مفهوم رساست ولی پرداختش بسیار ضعیفه ------------------------------------------------------------------------------ زیرِ پُل چُرت میزنم گاهی مرگ و تزریق میکنم توو رگ خیره میشم به جوی آب و بعد: مردنِ من دُرس(ت) شبیهِ «سگ» --- خوب بود :) اما نکته ای که اینجا به ذهنم میرسه اینه که تشبیهی نمیبینم اینجا. توو همه ابیات خودتو به یک چیز تشبیه میکنی تا حال خودتو بگی ولی اینجا انگار واقعا زیر پل چرت میزنی و دور از جون، مثل سگ میمیری و از اونجایی که تو بیت آخر مماس با مردن میشی با اینجا نمیتونه همخونی داشته باشه امیدوارم تونسته باشم منظورمو رسونده باشم. ---------------------------------------------------------------------- پشتِ هم خُورد میشَم از بغض و گریه میشم مُماس با مُردن دردم و هیچ کس نمیفهمه هی نوشتم به رتیمِ گُه خوردن!!! --- آخرش دیگه انصافا قاطی کردی ها :) گه خوردن توو ترانه؟؟؟ نمیدونم ولا خود دانی -------------------------------------------------------------------- امیدوارم مثمر ثمر باشه ترانه های قبلیت خیلی بهتر از این بود از نظر من موفق باشی
    • امین شیخی سلام ممنون از وقتی که صرف این ترانه کردی... راستش نظراتت رو در حد نقد نمیدونم و فقط میتونم بگم سلیقه شخصی بود این ترانه یک عاشقانه نیست و باید معانی رو به صورت عمیق تر رسوند. دوست عزیز بند تجاوز و حجله رو یکبار دیگه با دقت بخون!!! در ضمن تجاوز یعنی چی؟ یعنی خودت مایل نباشی و یکی ازت سوء استفاده کنه ، حتی اگه شوهرت باشه! در ضمن معنی تجاوز شوهرش نبود. بله...وقتی واژه هایی مثل تجاوز ، بار شکم به صورت غیر قانونی ، مردن شبیه سگ و سگ دونی توو ترانه میاد پس به من این اجازه داده شده در ترانه ترکیب "گُه خوردن" رو بیارم.منظورت از قاطی کردن چی بود؟! در کل فک میکنم فقط نظر شخصیت رو منعکس کردی و این حق قانونیِ منه که موافق نباشم. شاد باش @};-
      • وحید اسماعیل دخت سلام من ترانه شما رو چن بار خوندم و نظرم و گفتم...شما صد در صد نظر شخصی منو خوندین...من که نظر کس دیگه ای رو اینجا نمینویسم :) بند تجاوز رو با چند نفر از دوستام با هم خوندیم ولی نتونستیم هضمش کنیم..شاید بد نوشتین( نگارش کردین)...منظورم از قاطی کردن عصبانی شدن بود هم قطار...من با تاکید بر اینکه شما در دادگاه نیستین به حق قانونیه شما احترام میزارم. نتیجه ای که من از پاسخ شما گرفتم این بود که شما از به به و چه چه دیگران سرمست شدین که اینجوری پاسخ منو دادین. من دقیقا نظر شخصیمو گفتم. وحی منزل که نیست دوس داشتین استفاده کنید دوس نداشتین استفاده نکنین همین..اگه یه وقت ترانه منو خواستید نقد کنین سعی کنید با نگاه دقیق به ترانه من حس خودتونو برام بنویسین تا من چیز یاد بگیرم.احساس دیگران از کلماتی که استفاده میکنیم برای من حداقل مهمه شما رو نمیدونم موفق باشید
      • امین شیخی سلام اول از هر چیز اگه حرفی زدم که باعث ناراحتیت شده ، معذرت میخوام بله...این ترانه شاید زیادی خاص بوده و شما نتونستین باهاش ارتباط بر قرار کنید وحید جان از دیدگاه من نقد باید تا حد ممکن جدا از نظر شخصی باشه ، چون کمک بهتری میکنه در مورد وحی منزل هم باید بگم که منم همین حرف رو میزنم و بعضی از نظرهات رو قبول نکردم ولی بازم ازت ممنونم... سرمست شدن!! آیا کسی هست که از تشویق شدن سرمست نشه؟! ولی دوست من ، من کم زجر نکشیدم و هنوز هم باید زجر بکشم!!! من هیچ وقت با نقد مخالف نبودم و نیستم ، فقط با بعضی از نظرهات مخالف بودم...همین امیدوارم از من ناراحت نشی و رفاقت... شاد باش @};- @};- @};-
  • حسن عرب لاریمی آفرین موضوع خوبی بود =D> لایک تقدیمت @};-
  • محمدرضا رجب پور آفرین @};-
  • نازنين دهقاني لايك @};- @};- @};-
  • علی اصغر شریفی جالب بود از اواسط تا انتها جالبتر و قابل فهم تر هم شد. سال نوتون مبارک لایک تقدیمتون @};- :-)
  • مرسده (زهرا) عباس زاده زیبا بود ... مرسی @};-
  • عباس مقدم درود امین جان بنظر من این کار یکی از بهترینهایی بود که ازت خوندم و خودت میدونی که من اهل تعارف نیستم درود به قلمت @};-
  • معصومه قریشی امین این روزا بدجوری ترانه هات قشنگ و قوی هستنا ؛ کم کم داره به قلمت حسودیم میشه داداشی ;)) فوق العاده بود ؛ لایکی شدید @};- @};- @};-
  • وحید انفرادی خیلی زیبا بود امین جان واقعا لذت بردم لایک @};- @};- @};-
  • بهروز دولت آبادی درود امین جان @};- حس میکنم در طول نوشتن این ترانه بار سنگینی رو مغزت بوده که هر کسی قادر به تحملش نیست .این سبک نوشتن احتیاج به یه مغز از دنیا تعطیل داره و بند بندش از عمرت کم میکنه :) پیش تر من هم دچار همین قلم شده بودم ولی از اونجایی که خیلی جون عزیزم گذاشتمش کنار ;)) در کل ترانه عالی و پر بار ... مانا باشی @};-
    • امین شیخی سلام بهروز عزیز آره...دقیقاً همین طوره!! هر ترانه ای که مینویسم تا مدت ها از ترانه دور میشم،خوش بحالت که کنار گذاشتیش ممنونم که اومدی و حضورت باعث دلگرمیم بود رفیق همیشه باش @};- @};- @};-
  • عليرضا عباسي سلام داداش عزیزم امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشی @};- @};- @};- برات بهترینها رو از خداوند آرزو دارم @};- @};- @};-
  • امین بهاری زاده سلام سال نو رو صمیمانه بهت تبریک میگم...کار بسیار بسیار زیبایی بود...آفرین... =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • نیما پیر باوقار سلام امین جان خوشحالم که بازم پای تانه هات میتونم باشم برادر شروع کار از نظرم جذابیت لازم رو نداشت اما هرچه به آخر نزدیکتر شدم بیشتر لذت بردم ترانه خوب بود اما از کل ترانه هم که بگذرم این دید و جهانبینیت رو میپسندم داداشم موفق باشی @};- @};- @};- @};-
  • فریبا رئیسی (نرجس) سلام نظرم و قبلا گفتم بسیار زیباست زبان تندو تیزشو دوست داشتم قلم اجتماعی نوشتن هم مثل عاشقانه هات عالیه =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> فقط من هم با آقای جاویدان موافقم مصرع اولت رو میتونستی بهتر شروع کنی !! @};- @};- @};- هر روز موفق تر از قبل ببینمت @};- @};-
  • علیرضا کریمی (عِرفا) درود بر امین شیخی عزیز @};- @};- @};- خوب نوشتی و حرف دلِ خیلی هارو نوشتی کاریم هم ندارم ترانه هست نیست شعره یا هرچیزِ متفاوت دیگه ای که نوشتی من خیلی دوست داشتم کارت رو =D> @};- @};- @};- سال خوبی داشته باشی رفیق @};- @};- @};- لایک @};-
    • امین شیخی مرسی عِرفای عزیز @};- @};- @};- خوشحالم که درد این ترانه رو احساس کردی در مورد شعر یا ترانه بودنش منم حرفی نمیزنم چون هر کسی یه تعریفی از ترانه برای خودش داره و طبیعتاً بعضی از افراد این نوشته رو ترانه میدونند و بعضی ها نه!! در هر صورت ازت ممنونم دوست خوبم امیدوارم تو هم سالی پر شادی و شاعرانگی داشته باشی @};- @};- @};-
    • علیرضا کریمی (عِرفا) یه وقتا اینقد آدم زندگی ایش غمناک میشه که دوس داره یکی یوهو بگه…کاااااات…عالی بود عالی… خسته نباشین بچه ها…واسه امروز بسه علیرضا کریمی (عِرفا) http://www.cloob.com/erfaerfa
  • سامان جاويدان سلام امین جان سال نو مبارک داداش. کارت خوب بود افرین اما(من رو چی فرض کردی یک شاعر :-? )به نظرم خیلی جالب نبود چون شروع کار معمولا به نظر من باید قوی باشه این یه نظر شخصیه داداش. @};- بیتای پایانیتو دوس داشتم @};- لایک @};-