درد عشق
هراسونم از این تشویش همش دلشوره میگیرم
نشستم کنج این خونه به قاب عکسمون خیرم
چه احساسی توچشمات هست چه معصومانه می خندی
مگه یادم میره حرفات اخه دل واسه چی کندی
نگفتی باخودت اصلا یه عاشق توی دنیا هست
که حتی موقعه ی رفتن به رویای تو دل می بست
نمیشه باورم ای کاش بهم نقصام و می گفتی
حلالت کردم اما خوب به این حالم تو می افتی
به این حالی که هرلحظش ازاحساس تو لبریزه
غمی که تو دلم دارم مثل اندوه پاییزه
نصیب هرکسی باشی دلم درگیرت بازم
تمام دل خوشی هامو تو دنیای تو می سازم
نیار انقدر دلیل عشقم واسه توجیح تصمیمت
قبول کن راه و کج رفتی بیا من میشم تسلیمت
نمیشه دیگه بعد از تو دوباره عشق و معنی کرد
تنم خسته دلم زخمی نفهمیدم عشق یعنی درد
-
سلام خیلی با احساس بود اما دو بیت آخر مشکل وزن و قافیه داره بیت یه کی مونده به آخر رو نمیدونم چیکار باید بکنی که بدون به هم خوردن مفهوم وزن و قافیه درست بشه ..... اما برای بیت آخر یه پیشنهاد دارم برات دوست عزیز نمیشه دیگه بعد از تو دوباره عشق و معنی کرد تنم خسته دلم زخمی نفهمیدم عشق یعنی درد :-) تنم خسته دلم زخمی؛ همینه! عشق یعنی درد :-)
مطالب پیشنهادی