داری عاشقم میشی
دیشب تو خواب دیدم
دستام ومی گیری
سایه ت روی دیوار
ازپیشم نمی ری
منم ازشدت احساس
غمات و می شمردم
می خواستم تابمونی
دل وبت می سپردم
بارونی شد حرفا
آهسته تر گفتی
اینجا بدون من
داری ازنفس می ری
حالا که سیاهی رفت
خندیدی و رفتی
بازم بدون من
باکوله ات رفتی
هربار که می آیی من خام حرفاتم
پیش خودت می گی من رام حرفاتم
دوس دارم همه گول زدن ها تو
وقتی هستی و می گی همه درداتو
داری عاشقم می شی
خودت این و نمی دونی
وقتی پرازاحساس
واسم تومی خونی