سوء تفاهم ….!
مسیری که داری میری ، یه بار من تا تهش رفتم
نرو ، برگرد ! دیوونه ، خودت دیدی که برگشتم
تهش گریس ، تهش بن بست ، تهش تنهاییه محضه
بدون هر چیزی ام باشه ، به این رفتن ، نمی ارزه
بهت هشدار می دم مرد ، با این دلخسته سازش کن
چشایی که به روم بستی ، فقط یک لحظه بازش کن
بری قلبی که دیوونس ، مث یخ می شه ، می میره
اگه برگردی یک روزی ، سراغت رو ، نمی گیره
حواست هست چی می گم ؟!! ببین فکراتو خوب کردی ؟؟
نمی خوای واسه یک لحظه ؛ از این تصمیم ، برگردی ؟؟!!!
اصن می شه بگی چی شد ؟ چه چیزی بین ما گم شد ؟
به این فک کردی که شاید ، یه کم سوء تفاهم شد !!!
نمی خوام که بری اما ، تو حق انتخاب داری
پسر هرکی بگه چی شد ؟ بَرا حرفش ، جواب داری ؟؟؟
برو ، باشه ، منم می رم ، بذار این قصه آخر شه
که گل زیبا و نازیباش ، باید ، یک روز پر پر شه !!