مَرد اِسرار ، زَن اِلتماس
مَرد اِسرار، زَن اِلتماس
یکی فاصله میگیره ویکی همراهمه
یکی همش عاشق و یکی دورازهمه
یکی مثل من روبه روی جریان باد
یکی مثل تو همیشه خوشحال و شاد
یکی هم که انگاردنیارو اصلا ندیده
یکی هم،به روی دنیا همیشه خندیده
دوباره کنارهم جمع میشیم آخرهفته
یک شنبه تاچهارشنبه،همه ازیادرفته
کل دنیاخلاصه شده توی شب جمعه
مَرد اِسرار،زَن اِلتماس،یعنی فاجعه
یعنی عشق نیست وهمش یک هوسه
فاصله ی ما همه،تا عشق یک نفسه
عشق برای همه مُرده ،دنیا گریونه
عاشق هم، از عاشق بودن پشیمونه
حالا رابطه هاهمه تاریخ انقضادارن
دیگه لیلی ومجنون ها وجود ندارن
من هر روز و هرشب بغضی دارم
توی جنگ بادنیا،من یک به هِزارم
هرکی که با من بوده یه روز رفیق
حالابرای دیدن مرگ من شده دقیق
♥ازتون خواهش میکنم بیخودی تعریف نکنید.♥