تو بد کردی…
ما فریادو سکوتمون یکی بود ، منو تو عقده هامونو ندیدیم
قبول دارم که عاشق بودیم اما ، ما بد جایی به دست هم رسیدیم
ما عشقو تو نگاه هم سوزوندیم ، منو تو حرمت عشقو شکستیم
مقصر قلب من بوده یا چشمات؟ قبول کن واقعا ما دل نبستیم
منو تو غرق این دریا نبودیم ، هنوزم فکر احساسات رودیم
قبول دارم مث هم بودیم آره ، منو تو نیمه همدیگه بودیم
هنوز فکر همون لحظم که دستات ، گلو آهسته به دستای من داد
تو این شبهای بی تابی هنوزم ، یه وقتایی دلم دستاتو میخواد
یه وقتایی که هیچ کس پیش من نیست ، همون وقتا که خیس از اشکه چشمام
همون وقتا که میلرزه گلومو ، نمی تونم بمونم روی حرفام!
دلم تنگه همون احساس پاکه ، که تو دادی به قلب بی قرارم
هنوزم دوس دارم تو اوج گریه ، سرم رو روی شونه هات بذارم
تو بدکردی…
تو بد تا کردی با احساس خستم ، تو بدکردی با من… با عشق پاکم!
نباید حرفاتو باور میکردم ، چه بد کردم دلم رو به تو دادم
تو بدکردی نه تنها با دل من ، تو با قلب خودت هم سرد بودی
تو گفتی همدم غمهامی اما ، ندونستی خودت یک دردبودی
خودت خواستی که راهمون جدا شه ، تو دستاتو گرفتی از تو دستم
تو له کردی تمام باورامو ، تو بد تا کردی با قلب شکستم… !