حریق

یکم فرصت بده شاید
به سجاده گره خوردم
نمیخوام عمر من سرشه
یه لحظه حس کنم مردم
زمانی که همه دنیام
پر از گناه دلسوزه
دارم مبینم اون روزو
که جسمم داره میسوزه
من از جنس یه کابوسم
یه کابوسی که میخنده
من از جنس حریق سرد
که داره چشم میبنده
نیایش میکنم اینبار
میون خلوت شبهام
دارم میبینم انگاری
که توی گریه هام تنهام
چشام کم سو شده بازم
سرم تکیه به این تربت
خودم سازنده ی مرگم
که تنهام توی این غربت
به روی عکس این کعبه
چشامو خیره میزارم
تصور میکنم امشب
میون باغ و گلزارم

https://www.academytaraneh.com/71753کپی شد!
946
۳۴