بـــــــــــوی قهـــــــوه…

دوباره بوی قهــــوه توی خونس ، دوباره یاد تـــو اینجـــــــــا می پیچـــــه

دوباره گوشه ای تاریکو خلوت ، یه زن با عکســـــــــی از آینـــــده گیجه

نمیدونم کجای قصه مـــــا ، تو راهت از منـــــــــو قلبــــــم جـــــــدا شد

نمیدونم کدوم حرف نگفته ، توو این سینه تا این حـــــــــد بی صدا ش

د توو این خلوت توو این تاریکی شب ، دوباره بــــــــــوی قهــوه یاد حرفات

دوباره جسم سردی از یه احساس ، که میلرزه تو بُهت اشک چشمات

 

دوباره میشکنی توو مردمک هــــــــام ، دوباره گونه هام بارونی میشن

دوباره تنــــــــــــــــد شد لحن نگاهت ، بازم چشمات اسرارت رو میگن

تن کــــــــوچه زیر دستای بارون ، داره تسلیم نــــــــــم میشه دوباره

داره میلرزه احساسم از این بغض ، هــــــــوا سرده ولی میگن بهاره!

دوباره پنجـــــــــــــــــره تسلیم باده ، دوباره پرده ها می رقصن انگار

تموم حجم خــــــــــونه بوی قهوس ، منم درگیـــــر احساس یه انکار

تو نیستی و منو پنجــــــــره و شب ، ولی رویای هـــــر روز تو اینجاس

برو هر جا که دوست داری عزیزم ، تو هر جا باشی دنیای من اونجاس… !

 

 

https://www.academytaraneh.com/7068کپی شد!
716
۳۲

  • سحر پرتوی زیبا بود و پایان خوبی هم داشت. دوست داشتنی و پر احساس... @};- =D>
  • میلاد حیدری مثل همیشه زیبا بود و لذت بردم. @};- @};- @};-
  • محمد رضا باغیشنی سلام این کارم دوس داشتم =D> @};-
  • عباس پاک بین موفق باشید.زیبا بود..
  • امير نصيرپور زیباس خانوم تاجیک مرسی
  • محراب قنبری سلام مرسی ازترانت خیلی خوبه که تصویرهایی روکه میدی رهانمیکنی دوباره پنجـــــــــــــــــره تسلیم باده ، دوباره پرده ها می رقصن انگار تموم حجم خــــــــــونه بوی قهوس ، منم درگیـــــر احساس یه انکار
  • آرش توفیقی آفرین بانو تاجیک ... این چندمین کار پیاپی هست که از شما می خونم و مجذوب می شم ... کارتون خوبه و شاعرانگی در زبان و کشف ها موج می زنه ... آرزوی موفقیت دارم براتون
  • معصومه قریشی خیلی زیبا خلق کردی فروغ جان و لذت بردم همیشه لایکی @};- @};-
  • محمد انوری سلام @};- اول کار منو یاد مار بوی عیدی فرهاد انداخت در کل قابل تحسین بود
  • هادی صمدپور سلام خانوم تاجيك زيبا بود اين ترانه و ترانه تكليف روشنه خيلي خوب بودن لايك داشت كارتون @};- @};- @};-
  • بهرام خزایی درود خانم تاجیک زیبا بود بهرام
  • کیوان اخوان حریری خانم تاجیک بابت این ترانه بهتون تبریک میگم به نظرم توی کارهاتون این یک جهش رو به جلو حساب میشه به نظرم وزن ترانتون و استعاره های خاصی که توی این کار داشتین این ترانه رو مختص به خودتون میکنه با یک فکر نو و شیوه ی گویش نوین من بهتون باز هم تبریک میکم و امید وارم که همین مسیر رو ادامه بدین و باور دارم که موفق خواهید شد . البته یک نکته رو لازم دونستم که بگم در مورد نقد خانم موسوی عرض کنم به نظر بنده شاعرانه بودن یا نبودن مثل زیبایی نسبی است و نظر شخصی حساب میشه اینکه بنده واژه ایی را شاعرانه بدونم یا ندونم ملاک نیست چون تشبیه و استعاره میتونه توسعه پذیر باشه با کلمات جدید و یا شیوه های جدید اگر قرار بود که شاعرانه بودن ملاک خاصی داشته باشه ما شعر نو را نداشتیم ولی در مورد توضیح اینکه جسم روی احساس نمیشینه و جسم در چشم بعیده من قبول ندارم چون منظور از جسم که خود جسم نیست بلکه عکس جسم فرد مقابل هست که در چشم به تصویر کشیده شده همین طور که ما میتوانیم عکس تصاویر رو در چشم ببینیم پس دیدن جسم در چشم امکان پذیر هست و جسم و احساس به واسطه ی سردی هم به هم مربوط میشن جسم سردی از یه احساس رو اگر بر عکس بخوانید میشه احساسی که از یک جسم سرد ( بی روح ) بلند میشه پس میبینین که کاملا هم خوانی داره و در ادامه هم این تصویر بی احساس از یک جسم به صورت تصویر در چشم فرد مقابل تصویر سازی شده . به نظر من این اوج استعداد خانم تاجیک رو به عنوان ترانه سرا نشون میده که با این تخیل قوی میتونن همچین صحنه ایی رو تصویر سازی کنن کار بسیار دشواری هستش البته آنالیز این تصویر سازی دشوار هستش ولی واقعا زیبا بود البته یک نکته ی دیگه هم که خانم موسوی فرمودند تایپ نشدن (د) در بی صدا شد بود که باید عرض کنم که این طور نبوده (د) تایپ شده ولی با فاصله در مصرع پایین که این نشون میده که ایشون ترانه رو سریع خوندن این هم اصل متن : بی صدا ش د توو ….. به نظر من این ترانه یک ترانه ی زیبا و دلنشین بود نمیگم بدون هیچ ایراد که در همه ی کارهای ما ترانه سرایان ایراد هست ولی به عنوان یک ترانه بنده باز هم به خانم تاجیک تبریک میگم و مشتاقانه منتظر کارهای بعدی ایشون هستم .
  • کیوان اخوان حریری خانم تاجیک بابت این ترانه بهتون تبریک میگم به نظرم توی کارهاتون این یک جهش رو به جلو حساب میشه به نظرم وزن ترانتون و استعاره های خاصی که توی این کار داشتین این ترانه رو مختص به خودتون میکنه با یک فکر نو و شیوه ی گویش نوین من بهتون باز هم تبریک میکم و امید وارم که همین مسیر رو ادامه بدین و باور دارم که موفق خواهید شد . البته یک نکته رو لازم دونستم که بگم در مورد نقد خانم موسوی عرض کنم به نظر بنده شاعرانه بودن یا نبودن مثل زیبایی نسبی است و نظر شخصی حساب میشه اینکه بنده واژه ایی را شاعرانه بدونم یا ندونم ملاک نیست چون تشبیه و استعاره میتونه توسعه پذیر باشه با کلمات جدید و یا شیوه های جدید اگر قرار بود که شاعرانه بودن ملاک خاصی داشته باشه ما شعر نو را نداشتیم ولی در مورد توضیح اینکه جسم روی احساس نمیشینه و جسم در چشم بعیده من قبول ندارم چون منضور از جسم که خود جسم نیست بلکه عکس جسم فرد مقابل هست که در چشم به تصویر کشیده شده همین طور که ما میتوانیم عکس تصاویر رو در چشم ببینیم پس دیدن جسم در چشم امکان پذیر هست و جسم و احساس به واسطه ی سردی هم به هم مزبوط میشن جسم سردی از یه احساس رو اگر بر عکس بخوانید میشه احساسی که از یک جسم سرد ( بی روح ) بلند میشه پس میبینین که کاملا هم خوانی داره و در ادامه هم این تصویر بی احساس از یک جسم به صورت تصویر در چشم فرد مقابل تصویر سازی شده . به نظر من این اوج استعداد خانم تاجیک رو به عنوان ترانه سرا نشون میده که با این تخیل قوی میتونن همچین صحنه ایی رو تصویر سازی کنن کار بسیار دشواری هستش البته آنالیز این تصویر سازی دشوار هستش ولی واقعا زیبا بود البته یک نکته ی دیگه هم که خانم موسوی فرمودند تایپ نشدن (د) در بی صدا شد بود که باید عرض کنم که این طور نبوده (د) تایپ شده ولی با فاصله در مصرع پایین که این نشون میده که ایشون ترانه رو سریع خوندن این هم اصل متن : بی صدا ش د توو ..... به نظر من این ترانه یک ترانه ی زیبا و دلنشین بود نمیگم بدون هیچ ایراد که در همه ی کارهای ما ترانه سرایان ایراد هست ولی به عنوان یک ترانه بنده باز هم به خانم تاجیک تبریک میگم و مشتاقانه منتظر کارهای بعدی ایشون هستم .
  • فریبا سید موسوی سلام .ترانتون قشنگ و با احساس بود ولی به نظرم دوباره جسم سردی از یه احساس....واژه جسم رو احساس نمی شینه چون تو مصراع بعدی قراره تو بهت اشک چشم بلرزه که جسمی تو چشم چیز بعیدیه و شاعرانه نیست وبه نظرم رسید اگه این تغییر ایجاد بشه بهتر بشه دوباره ابر سردی از یه احساس.........که میباره تو بهت اشک چشمات که تو مصراع بعدی با تغییر می لرزه و جایگزینی میباره ابر و بارش هم شاعرانگی بیشتری به ترانتون میده وهم برای چشم و اشک استعاره باورپذیرتری حساب میشه . تو بیت دوم و مصراع دوم هم توو این سینه تا این حد بی صدا شد ......د.....اشتباه تایپی صورت گرفته و ..د.. از قلم افتاده جسارت منو ببخشید و براتون ارزوی موفقیت دارم @};- @};- @};-
    • فروغ تاجيك ممنون از نظرت ولی احساس میکنم متوجه مفهوم بیت نشدین! خودم احساس میکردم که با یه بار خوندن مفهوم این بیت مشخص نشه برای همین با بیت بعدی تصویر رو واضح تر بیان کردم: دو باره میشکنی تو مردمک هام... تصویر اجسام در چشم چیز متعارفی هست و اینکه تصویر یه احساس که در جسمی سرد جانبخشی شده در چشم انعکاس داشته باشه چیز غیر شاعرانه ای نیست!!!! در مورد اشتباه تایپی هم حرف " د " اشتباها با بیت بعدی اومده و من اینتر رو اشتباها قبل از " د " زدم _ از بس که فونت ریز بود _ باز هم ممنون که برای بهتر شدن ترانه هام تلاش میکنید... سپاس از حضورتون...
  • محمد سیداوی بسیار زیبا و حساب شده افرین @};-
  • سعید ابطحی برو هر جا که دوست داری عزیزم ، تو هر جا باشی دنیای من اونجاس… ! @};-
  • احمد جعفری @};- دوباره توو این خلوت توو این تاریکی شب @};- اینجوری خونده میشه @};- ترانه به دلم نشست =D> =D>