((مرگ با اعمال شاقه))
در خود شکستن ..مرگ با اعماله شاقه ست ،،، اخر چرا اینجوور..قصد کشت کردی؟
آغاز مرگ من از اون روزی شروع شد ،،، با بیخبر رفتن به عشقم پشت کردی
اونقدر مغروری.. که حتی اشکهامو ،،، اندوهمو با دیده ی تحقیر دیدی
اونشب تو رفتی بیخبر دنبال یارت ،،، مثل همیشه گریه هامو دیر دیدی
حالا تو این شبهای لبریز از جدایی ،،، این خونه تا روز ابد بی چلچراغه
از یاد بردی خاطرات خوبمونو ،،، مرگ منم حتی برات یک اتفاقه
اینروزها در حال جنگم با خیالت ،،، میخوام فراموشت کنم اما نمیشه
طاعون غم این خونه رو تسخیر کرده ،،، عشقت به دل مهمونه اما تا همیشه
خوابیدی اما.. یک نفر هر شب بیادت ،،، با چشم گریوون تا سحر بیدار بوده
دور از تو و آغوش گرم و مهربونت ،،، تنها رفیق بی کسیش سیگار بوده
حتی نگاهت رو ازم دزدیدی اما ،،، من همچنان با عشق تو درگیر بودم
گفتی فراموشم کن اما نازنینم من بی تو از این زندگی هم سیر بودم
شاید بخندی ..یا بگی دیوونم اما از وقتی رفتی آسمون هم بی ستاره ست
باید که از این بی سرانجامی رها شم یک مشت قرص خواب..تنها راهه چاره ست
بی آشیونم مثل باد سرد پاییز تابوده این دنیا باهام ..نامرد بوده
تنها امید نا امیدیهای من باش نشکن دله مردی که کوه درد بوده