شهر

تواین شهرسیاهی ها؛یدونه گلفروشی نیست
دلاغمگینو خاموشن؛بساط باده نوشی نیست

برای هق هق عاشق؛کسی آغوش نمیشه باز
ازاین جاتاخدادوره؛کجان اون طوقیای ناز

تواین شهرپراز دیوار؛منم بایه دل بیمار
لبا دورازکمی لبخند؛قشنگی قابه رو دیوار

نگاه آدماسرده؛بهارم ساکتوزرده؛
بجای شادی وشوخی؛هراس توکوچه میگرده

تواین شهرسیاهی ها؛کمی خورشید پیدانیست
چقدر دلگیروبی رحمه؛دلی اینجاکه بامانیست

غریبیم توی این دنیا؛جداییم ازوجودما
تموم شدعمرپرتکرار؛شدیم اون بیدل تنها

تواین شهر زمستونی دلا بازیچه دردن
همه سرگشته ومجنون؛ پی عاطفه میگردن

نمیدونن؛نمیدونن؛تمام عاشقامردن
خدارو؛عشقو؛ایثارو؛ازاین شهربلابردن

تواین شهرپرازتردید؛همیشه گریه تکراره
کسی پیدانمیشه که؛یکم داغ ازتوبرداره

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/6635کپی شد!
1259
۲۰