پاسپارتو
هیستوگرامِ عکس تو، می گه که رفتی
از سمت رویایی که قلبت نور دیده
با ارتباطاتی گِرِی، که ناخودآگاه
روُ سنسورِ دوربین عکّاسیم، پریده
…
با هر فشار شاتر، اسپیدهای پایین
زیر فشار زندگی، می گی بُریدی
دیافراگمِ بسته ی دوربین، روُ سینه م…
از سرعت پایین قلبم، نور دیدی
…
زیر هجوم لحظه های تِلِه و تلخ
از نقطه ی کانونی دل، دور می شی
همّیشه وایدِ لحظه های بی کسی هام!
پشت یه سایه،بَکگراندِ کور می شی!
…
یه لکّه ی قرمز، میون اون همه رنگ↓
از لنز دوربین، سهم چشمای تو می شه
یه خاطره، یه عکس، یه لبخند مبهم…
رویای من، رویای تو، پاسپارتو می شه
…
پاسپارتو می شه روی احساسات قلبی↓
که با ظهور عکس تو همواره داغه
خسته شدم از عکس تو روُ هاردِ دوربین
هیستوگرامهایی… که همیشه خرابه!