شمع خاموش
دلت با من نبود هیچوقت تو روزا رو فقط بشمار
شده تکرار این دنیا مثل هر سالمه امسال
یه روزی مثل این روزا چشام وامیشه به دنیا
داره اب میشه این شمع میون گریه هام انگار
دلت نسوزه اینبارم منمو جای خالیت
یه شمعه نیمو سوزه با دله متروکه و تاریک
یه تبریکی بگو لااقل بگو یادته امروزو
بگو یادت نمیاد نه منو این حس دیروزو
دیگه آخر داستانه شمع من شده خاموش
تو یادت نیست اون روزا توی گرمای این آغوش
چشام کم سوتر میشد میون شب بارونی
غریبونه شکسته شمع میون دل زندونی
دیگه یادم نمی افتی برو خوش باش تو آغوشش
تموم دل خوشیه من یه شمع سردو خاموشه
به آتیش میکشم امشب همه عکسایی که داریم
به تنهایی گرفتارم میون خونه ی تاریک