وسط پیاده رو
اگه فرصتی دوباره پیدا میشد
میدونستم چه جوری واست بخونم
کاش میشد یه روز بیاد مث قدیما
تو بگی پیشم بمون من هم بمونم
میون یکی از این پس کوچه هامون
که همیشه ما باهم قرار میذاشتیم
میدونستیم که دوتایی وقت شناسیم
لحظه هایِِ, پر از عشقو شادی داشتیم
اومدی به سمت من با کلی احساس
نمیدونم که چی شد سرت کجا خورد
نه میدونستی کی هستم نه کی هستی
شانسو اقبال, منم اینجور رقم خورد
وسط پیاده رو تو کوچه ی ما
یادمه که رفت از دست همه چیزم
خیلی خسته,خیلی تلخو خیلی داغون
بردی از یاد منو عشقم رو عزیزم
برا اون تاخیری که تو کرده بودی
سنگینیش رو دوشمه این حق من نیست
کسی که یه عمری بودم خاطراتش
منو نشناسه بره این درد کم نیست
اینجا منتظر میشینم تا یه روزی
که بیاری منو عشقمو بیادت
همه چیزمو میزارم واسه اون روز
که دوباره بشینم تو خاطراتت
-
حیف که خیلی وقت ها فرصتی نیس... درود جناب محمدی خوش اومدین به آکادمی ترانه ی زیبایی ازتون خوندم...با مهر @};-
-
سلام خوش اومدی به آکادمی زیبا بود و دلنشین لایک موفق باشید @};-
-
سلام دوست من خوش اومدین و ممنونم @};- @};-
-
مرتضی جان زیبا بود... خوش آمدی @};- @};-
-
هم خوش اومدین @};- هم ترانه خوبی بود =D> هم موفق تر باشین :-)
-
مرتضی جان خوش امدی به آکادمی ترانه برات روزای خوبی را ارزو میکنم @};- @};- @};-