برو ای درد
برو ای دردِ خاموشم
دلم از بودنت خستس
توو این کلبه نداری جا
نگو دل به دلت بستس
برو از دستِ تو خستم
ازین چشمایِ گریونت
ازین بغضایِ پی در پی
که می پیچه تویِ جونت
برو همدم نمی خوام من
با این روزا میشم غمخوار
به امیّدِ یه روزِ خوب
برای اولین ، دیدار
می خوام بی تو بسازم من
بدونِ حتی جا خالی
واسِ پُر کردنِ وقتم
می دوزم چِش رو این قالی
دیگه یادِ تو اینجا نیس
دیگه از بودنت سیرم
می خوام از رو دلم پاک شی
واسِ اینم خودم میرم
برو ای دردِ خاموشم
دیگه توو اوجِ پروازم
نه یارو یاوری می خوام
نه دردی تویِ آوازم
-
سلام خانوم سجودی گرامی خوب وبود بزرگوار @};- @};- @};- خسته نباشی
-
سمیه خانوم من قبلا هم "برو ای درد" ـت رو خوندم و خوشم اومد. موق باشی... @};- =D>
-
منظورم "موفق باشی "بود. ;)) لایک+ @};-
-
-
خوانش خوبي داره با احساسي ناب زيبا بود لايك @};- @};- @};- @};-
-
سلام..بازم میگم احساست محشره..ممنونم و زیبا زیبا بود +لایک @};-
-
چطوری سرگردون من ;)) ;)) عالی بودی عزیزمممممم :-x :-x لایک
-
سلام سمیه جون ترانه ت قشنگ بودااا مثه همیشه... حس عاشقی توی همه ی ترانه هات موج میزنه. همیشه شاد باشی دوست من @};-
مطالب پیشنهادی