می‌خوای بدونی

می‌خوای بدونی که چه قد توی خوابم بوسیدمت؟! یا این که با خط خطیام روی دیوار کشیدمت؟!

می‌خوای بدونی که چه قد

توی خوابم بوسیدمت؟!

یا این که با خط خطیام

روی دیوار کشیدمت؟!

 

می‌خوای بگم اگه بیای

از تو حیاط گل می‌چینم؟!

به جای ماه، تو آسمون،

عکستو دارم می‌بینم؟!

 

با این که سرد و ساکتم

توی سرم داد می‌زنم!

یا این که با ترانه‌هام

اسمتو فریاد می‌زنم!

 

دلم می‌خواد ببینمت

تا هر چی هست بهت بگم!

حرفای خوب خوب بزنی

رها کنی توی رگم!

 

*

 

لبای سرخ گرم تو

آتیش زدن به جون من!

پیر شده از دست کارات

قلب هنوز جوون من!

 

قلب منو با خنده‌هات

از توی سینه دزدیدی!

با این که دزدیدی دلو

عاشقیامو ندیدی!

 

*

 

۱۴۰۲/۰۶/۱۷ – ۰۰:۳۱

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

درباره‌ی فرشید ربانی

کارشناس معماری متأثر از فردوسی و حافظ و سعدی و محمدعلی بهمنی خوانشگر گنجور، در حال تکمیل خوانش شاهنامه‌ی فردوسی آغاز سرودن از آذر ماه ۱۳۹۸ هجری خورشیدی می‌نهم بر زیر پا هر دو جهان را بهر وی همچو مولانا پی شمس عزیزم می‌روم ۱۴۰۰/۱۱/۲۹ - ۱۵:۱۵