پایین شهر

وقتی سرمای زمستون

توو تنه پایین شهره

انگاری خدای مردم

با پایین شهریا قهره

 

چه خدایی وقتی مردم

نون شب توو سفره شون نیست

تو بگو کیلویی چنده

این خدا که فکر نون نیست

 

هی به ما دیکته می‌کردن

که خدا روزی رسونه

درد بچه‌های کار و

پس چرا اون نمی‌دونه

 

اونا که سطل زباله

شده نون شب براشون

اتوبوسی شهرداری

شده سقف خونه‌هاشون

 

قبر خالی یا یه کارتن

زیر پل یا یه خرابه

ایرونی می‌تونه هر جا

توی امنیت بخوابه

 

بالای شهرمون اما

آدمای غیر بومی

دارن از شادی می‌میرن

با حقوقای نجومی

 

دین و ایمون که نمونده

خدا رفته پی کارش

توی أسمون هفتم

خواب می‌بینه ته غارش

 

چه دروغا که شنیدیم

چه خرافه‌ها که دیدیم

آره پیرمون دراومد

تا به این نقطه رسیدیم

 

«علیرضا پاکروان»

 

https://www.academytaraneh.com/115292کپی شد!
206
۴
۲