روزای عاشقی

سلامی به گرمی مرداد در عمق این روزهای سرد زمستانی خیلی خوشحالم که بعد از حدودا هشت سال در خدمتتون هستم به دلیل عدم توانایی در بازیابی پسورد قبل اکانت جدیدی ساختم.

همین که کنارت میام و میرم
واسه دلخوشی های من کافیه
تو مضمون_ حرفای دیروزمی
ردیف غزلهای خوش قافیه

همین که تو این شهر طاعون زده
به عشق تو دلگرم باشم ، بسه
کسی که به عشقش نفس میکشی
واسه زنده بودن هواشم بسه

همین که بشه زیر چشمی کمی
به طرز قدمهای تو چشم دوخت
همین که بشه محو چشمات شدو
یه دنیا رو به لمس حست فروخت

همین دلخوشیها , همین رازها
مقدس ترین جای انگیزمه
از این مطمعنم که شعرای من
باهرکس به غیر از تو نامحرمه

ببخش اینکه مبهوتو سردرگمم
اگه لاله پیشت زبون دلم
یه ترفنده دیوونگی های من
واسه استتار جنون دلم

فقط باش هر چند مغرورو دور
بمون تا که فردامو تضمین کنی
من_ خسته دنبال آرامشم
تو میتونی این حسو تلقین کنی

از این نویسنده بیشتر بخوانید: