کرگدن
رژه میره یه کرگدن توو دلم
پر از گرد و خاک و پر از زلزلهم
یه مُش موش دارن میجَوَن مغزمو
سکوتم پر از همهمهس، وِلولهم
کُلونیِ موریانهها هستم و
پر از استخونای پوکه تنم
رو تارای صوتیمه یه عنکبوت
که تاراشو دور صِدام میتنم
یه مُش بغض تلخه میونِ گلوم
میخوان تار صوتیمو پاره کنن
جوابم به این زندگی “نه” شده
میخوان که جوابم رو “آره” کنن
من و زندگیم هردو بازندهایم
یکی اسبه و اون یکی گاریه
به نوبت عوض میشه جاهای ما
همه روزگار ما بیگاریه
چراشو نمیدونم اما چرا
یه لشگر سئوالای بی پاسخم؟
نشستم سئوالا اسیرم کنن
یه مُش فکرِ ماسیده روی مُخم
چطور میشه حرفامو زوزه کشید؟
چطور میشه خالی شم از همهمه؟
کدوم صحنه جون میکنم روبهروم؟
یکی کات بده خودخوری بَسَمه
یه آتشفشان، لنگِ آتش بَسَم
که دستش به دامان دریا شده
نهنگم که عشق به ساحل زدن
واسه انقراضش یه رویا شده!
تکامل یه فحشه که ناموسیه
رسیدن به آغاز بیسلسلهس
نمیتونم آروم بشینم فقط
صدایی که توو قلبمه، زلزلهس…
#مهدی_دمیزاده
#مهدیدمیزاده
کانال تلگرام اشعار و نوشته ها:
https://t.me/MehdiDamizadeh