گمنام
رو تخت خوابی که شده سنگر
خواب شهادتم رو می بینم
از وقتی رفتی بعد تو مثل
سربازِ گیر افتاده رو مینم
…
از وقتی رفتی بی تو هم سنگر
من با خودم هر لحظه تو جنگم
دلتنگی یعنی بی تو تنهایی
تنهایی یعنی بی تو دلتنگم
…
همرزم این روزای بی احساس
دنیاتو برگردون به این خونه
تنهام نذار که بعد تو دیگه
مفقود میشم بی تو دیوونه
…
سرباز زیباروی ِ آدم کش
مرز تنت دنیای من بوده
واسه منی که بی وطن بودم
آغوش تو مثل وطن بوده
…
اسلحه ی چشماتو دوس دارم
وقتی منم اونی که می میره
شلیک کن با یه نگاه ِ سرد
تو جنگ پای هر دومون گیره
…
پلکام دارن منفجر میشن
چند روزیه اصلا نخوابیدن
زخمی شدن چشمام بعد از تو
از بس که با بیخوابی جنگیدن
…
سهم من از تو قاب عکساته
سهم تو از من استخونامه
چیزی که از تو واسه من مونده
یه زخمه که همیشه همرامه
…
با رفتنت، هم سنگر ِ تنها!
این قصه رو پیچیده تر کردی
من بعد تو گمنام می مونم
گمنام؛ یعنی برنمی گردی
مجید قیطانی