ترانه «کفر زلف»
به کفر زلف تو ای نازنینم
به روی ماه تو ای بهترینم
به ناز چشمک و غمزه ی ابرو
که با تو پادشاهی بر زمینم.
به کفر زلف تو ای نازنینم
به روی ماه تو ای بهترینم
به ناز چشمک و غمزه ی ابرو
که با تو پادشاهی بر زمینم.
…….
مرا با خود ببر تا بی نهایت
کنار کهکشونا باشه شاید
طلوع صیح فردا از دو چشمت
ز شرق آسمان ها بر بیاید
…..
نگار نازنینم جان من باش
که بی توحسرتم ای کاش و ای کاش
که سر(با تشدید) روشنای روی ماهت
میان اختران هرگز نشد فاش
…..
به قد(تشدید) و قامت بالا بلندت
غلام کوی تو گشتم بهبندت
به ناز و عشوه که هر دم بریزی
اسیر دام تو ، نازم به چنگت