امشب
« امشب »
به مـن پشت کـردی که بی ماجـرا
به خواب نرفــته تظاهــــــر کنی !
چقـد از من و این شبا خسته ای ،
که با خواب جامو میخای پر کنی؟
میخام عاشقــانه بـه تـو روو کنـم
میخام هــی بپیچــم به بال و پـرت
میخام تووی آغوش من دفــن شی
میخام بوســه هامـو بریزم ســرت
میخام بـــه تمــاشـا ببنــدم تــو رو
میخام مـوج مـوی تو رامـم بشـــه
میخام عــطرتـو از تنـت کـش برم
میخام قلبــت امشب به نامــم بشه
شبیــخون ِ لمس ِ سرانگشــت من
تـن ِ تو عجـــب مخــملْ آبادیــه !!
گــــروگـان ِ لبهـــامـــه لبـــهای تو
فقـــط خنــده هــات شــرط آزادیــه
ببین دوره افتـــاده چشمـــای مــن
داره رد چشــم تـــو رو مــی زنــه
می ترسم با پلـــکات دعــوام بشه
نخــاب ! کــه چشـای تو مال مــنه
میخــام از تو امشب بدزدم تو رو
میخــام راهتـو به خودت سد کنم
یه امشب غــرورو غلافـش کن و
بذا جای تو ، مــن به تـــو بد کنم
اگــه مثل مــن حستـــو روو کنی
یه شهرو شبونه به هـم می زنیم
تو پایه بشــی ، یک شبـم کافـــیه
هزارو یه شب رو – رقم می زنیم