پل

پل

پل

واسه رد شدن از این تاریکی
دستای مامیتونه پل باشه
توی این دشت سیاه مرده
هرچی خاره میتونه گل باشه

من خودم با خبرم از فردا
کافیه دست من و ول نکنی
اگه دیروز تو رو دزدیدن
برگ امروزت و باطل نکنی

هرلحظه خیال تو
یک خاطره از فرداس
دنیایه ما کوچیکه
اما مث یه رویاس
عشق حادثه نیس اما
آینده رو میسازه
دستایی که زنجیره
فردا رو نمیبازه

تو من و دیدی و من چشم تو رو
کیه با چشم تو از هوش نره
من که از حال دلت باخبرم
کی از حال دل من باخبره!؟

وقتی آینده تو چشمای توئه
مگه دیوونم ازت دل بکنم
یه جوری راه و نشونم دادی
که محاله نگم عاشقت منم

هر لحظه خیال تو
یک خاطره از فرداس
دنیای ما کوچیکه
اما مث یک رویاس
عشق حادثه نیس اما
آینده رو میسازه
دستایی که زنجیره
فردا رو نمیبازه

بابک آرمانی

https://www.academytaraneh.com/111584کپی شد!
724
۱

  • امید شنواد با درود بابک جان . بسیار زیبا نوشتید تبریک میگم . فقط نمیدونم که برداشتتون و سطح انتزاع برداشتیتون در چه حد و حدوده . ازونجا که نگاهم به ترانه موقع خوانش از منظر آهنگسازی هستش و قدرت ترانه رو دربه وزن درآوردن بخش یا میزان ضرب های تئوریک و ریتمیک جستجو میکنم چرا که ملودی قدرت پوشانیدن حتی ضد ضرب ها و ایرادات عروضی رو داره و مطلقا حرفم نوشتن ترانه گرد و چهارچوب گرا نیست اما یه مبحثی در بخش نوشتار موزون در ادبیات همچنین در حوزه ترانه نویسی بدون تیتر نوین یا فولک در رابطه با پیوند شعر با موسیقی که اصل لازم ملزوم ترانه نویسی حتی به سبب موسیقی درونی بدور از عروضی ها و امثالهم که ریشه در اشعار کهن دارد مبحث مهم تقطیع و ارکان و هجا شناسی که خود به چند دسته تقسیم میشه به میون میاد که در بعضی از جاها در ترانه زیبای شما این خلا احساس میشه مثلا (( تو من و دیدی و من چشم تو رو کیه با چشم تو از هوش نره من که از حال دلت باخبرم کی از حال دل من باخبره!؟ در مصرع اخر به یک بهم ریختگی وصرف انجام وظیفه میرسیم که حتی از منظر (( اشباع)) که در ترانه نویسی به عنوان اختیار شاعر بر ارکان اوزان و قافیه لحاظ میشه امکان توجیه به خوانشگر نمیده خوانش بر اساس وزن درست بدون اصرار بر اوزان عروضی صرف !!! امیدوارم توضیحات داده شده رو به عنوان نقد کور نبینید و بپذیرید که از ابتدا و در ((مطلع)) ترانه نوشتاریتون بسیار از زیبایی کلامتون لذت بردم و حیفم اومد از بعد تجربی خدمتتون این چند خط رو ارائه ندم . چرا که به اشتباه ایرادات وزنی رو با توجیه ترانه بستر آزاد نوشتاریست بر طبل منطق میزنند و یا به اشتباه به عنوان پرش وزنی یا تغییر وزن که قطعا غلط هستش تعریف میشه . تغییر وزن رو با درک صحیح در مورد ارکان و کسب تجربه در تقطیع هجا ها حتی به صورت سماعی میشود به درستی متوجه شد حتی در کتاب معروف استاد دهلوی با عنوان پیوند شعر و موسیقی که با تمام کهنگی و کاستی ها هنوز به عنوان یک درس تک واحدی در دانشگاه موسیقی داره تدریس میشه میتونیم به توضیحاتی که در همین رابطه اشاره شده رجوع کنیم . موفق باشید . روز و روزگارتان زیبا