نقد ترانه ی هفته ...

نقد آقای فرهنگ روشنی بر ترانه ی خانم زینب عجم

ترانه ای که با آن مواجهیم در بند اول با یک پارادوکس آغاز میشود که نوید یک ترانه پاردوکسیکال را به مخاطب می دهد. دقت کنید در بیت اول رابطه ی میون قلبای ما به حد اختلافمون محکمه این پارادوکس می توانست در تمام ترانه ادامه پیدا کند و با پرداختن به جزئیات یک رابطه، ترانه ای متفاوت را به مخاطب ارائه دهد. ولی هرچه پیش رفتیم این پاردوکس رنگ تناقض به خود گرفت و با ترکیب هایی همیشگی و کلیشه ادامه یافت. بگذریم از آن که تا چه اندازه بعضی ترکیب ها و واژه ها از فضای ترانه و در کل محاوره نویسی دور بودند.

رابطه ی میون قلبای ما
به حد اختلافمون محکمه
وقتی که حوا خودشو میخوره
یعنی هنوزم عاشق آدمه

وقتی سلاح دست زن سکوته
توو جنگ بدبیاری روزگار
یعنی سقوط زندگی حتمیه
یعنی باید عشقو بذاری کنار

بانوی گریه های بی اراده!
لب به سخن های نگفته واکن
باحرفایی که میچکه از لبات
گره ی کور زندگی تو واکن

مثل یه دریای پر از تلاطم
موج نیازتو بزن به ساحل
شبیه سخره ها مقاومت کن
برابر بارش فکر باطل

حرف دل و روی زبونت بریز
وقتی که رنگ وروت کبوده …زرده
اجابت نیاز معقول زن
اوج غرور و اقتدار مرده

تا وقتی که به گفت و گو نشینی
روزای تلخ تو عسل نمیشه
اشکاتو رو نکن که این مسئله
توو آب چشمای تو حل نمیشه

سقط کن از بطن شبای تارت
کودک بی تحرک سکوت و
تولدی دوباره پیش روته
تونطفه درجا خفه کن سقوط و

زینب عجم

———————————–

ترانه ای که با آن مواجهیم در بند اول با یک پارادوکس آغاز میشود که نوید یک ترانه پاردوکسیکال را به مخاطب می دهد.
دقت کنید در بیت اول
رابطه ی میون قلبای ما
به حد اختلافمون محکمه
این پارادوکس می توانست در تمام ترانه ادامه پیدا کند و با پرداختن به جزئیات یک رابطه، ترانه ای متفاوت را به مخاطب ارائه دهد. ولی هرچه پیش رفتیم این پاردوکس رنگ تناقض به خود گرفت و با ترکیب هایی همیشگی و کلیشه ادامه یافت. بگذریم از آن که تا چه اندازه بعضی ترکیب ها و واژه ها از فضای ترانه و در کل محاوره نویسی دور بودند. مثل:
نیاز معقول زن
به گفت و گو نشستن
آب چشمات
و…
در بند چهارم نیز بارش فکر باطل، به نظرم افکار باطل بوده که بخاطر وزن تقطیع شده است. در بند سوم، در نیز گره ی کور زندگی، شاعر از وزن خارج میشود که این مسائل به اندکی ویرایش قابل حل می باشند.
در پایان به شاعر کار خسته نباشید میگویم و امید خواندن ترانه هایی بسیار زیبا از ایشان دارم.

فرهنگ روشنی

https://www.academytaraneh.com/107868کپی شد!
2324
۴
۳

  • alialam واقعا ایول،فقط این شعر رو خواننده ای اگه نخونده من حاضرم اجراش کنم
  • علی شهبازی هر چند که برخلاف شروع فوق العاده اثر در ادامه ترانه دچار سردرگمی و کمی کاهش بار هنری میشه اما من تمام قد با این نقد مخالفم ، زبان ترانه زبان محاوره است و زبان محاوره همچون فرهنگ ، لهجه ، گویش و ... نسبیه و هیچ خط جدا کننده ای نمیشه براش در نظر گرفت خیلی ساده بگم همون قدر که به من رفتم و ولک مو رفتوووووم و من برم و.... میشه گفت زبان محاوره به من برون شدم هم میشه گفت :| و هیچ مرزی در زبان نمیشه در نظر گرفت البته این نظر شخصی منه و میدونم که خیلی از اساتید باهاش مخالفن ، زنده باشید
  • حمید ابراهیمی نقد خوبی بود خسته نباشید میگم به ترانه سرا و اقای روشنی فقط توو این بیت : بانوی گریه های بی اراده! لب به سخن های نگفته واکن باحرفایی که میچکه از لبات گره ی کور زندگی تو واکن نگفته واکن و تو واکن (واکن) نوعی جناس محسوب میشه که قافیه قرار میگیره؟ ممنون
  • zeynab95 سلام وعرض ادب خانم ربانی عزیز وسپاس از جناب روشنی بابت نقد خوبشون