فکر کن یه کم دُرُس میشه
فکر کن آسمون پُر از ابره
و هوا، سردو یخ بسته س
آدما کنار ِشومینه
یه نفر ،از زندگی خسته س
فکر کن به قهوه ی تلخ و
صندلی های رو به رو خالی
به قرار ِرفته از دست و
خنده های به زور ، اجباری
به خیابون ،که یک طرفه س
کوچه هایی که خالی و سردن (د)
به کسایی که میرن و خیلی_
دوست داری که زود برگردن (د)
به اتاقی که رنگ تنهاییش
روی تختخواب ماسیده
به خودت که تووی آیینه
واضحه که خیلی ترسیده
به کتابایی که ورق خوردن
روی کاناپه ی شکسته ی هال
فیلم های همیشه تکراری
به گذشتن ِ این همه سال
گریه های بی صدایِ شبت
بغض های خسته زیر پتو
به خودت که خیلی تنهایی
دوس داری فک کنی همیشه به او
دوست داری بری ولی اینجا
این اتاق زندونیت کرده
کوک کن دوباره گیتارو
دنیای ِبیرون چه نامرده!
ری پلی کن دوباره آهنگو
خیره شو به قاب ِ رو دیوار
"قهوتو بنوش و باور کن"*
زندگیت شده یه نخ سیگار
شبنم باقری
قهوه ات را بنوش و باور کن
من به فنجان تو نمی گنجم ( استاد بهمنی)