یه چیزایی…
یه چیزی کم شده از من
به ظاهر بر نمیگرده
نمیدونم چه حسیه
شبامو خیلی پر کرده
مثه یه خواب می مونه
نمیشه باورم انگار
تو چند روزه سفر کردی
هنوزم نشدم بیدار
دلم تنگه روزایی هس
که لبخندت رو صورت بود
میخواد بغضم بگیره باز
چقد خواب تو راحت بود
یه چیزایی تو خونه هس
که داغون می کنه من رو
هنوز تخت تو اینجا هس
که بارون می کنه من رو
شده کار شب و روزم
یه بوسه روی عکس تو
اگه میشد یه بار دیگه
ببوسم رو و دس تو
شنیدم حال تو خوبه
شنیدم با کیا هستی
دعات پشت و پناه من
میدونم اینورا هستی…
از مدیر محترم تقاضا دارم پست قبلی بنام " مسلخ " رو حذف کنن.ممنونم