شبیه مُرده ای می شم که . . .

شبی که عمق مغزم کِرم می زد
شبی که خونه نبش قبر میشد
شبی که خاطراتت تار می بست
شبی که بغض من بی صبر میشد

شبی که تخت خوابیدم کنار
سکوتی که همیشه جار می زد
همش تو فکر یه تابوت بودم
برای مرده ای که زار می زد

شبی که مرز تنهایی و گریه
به زنده بودن حکم تیر می خورد
یه حسی توی من توقیف می شد
شکستی که بِهَم زنجیر می خورد

——————

پر از دیوار در دیوار تنهاییِ خونه
دیگه جایی برای من بدون تو نداره
شبیه مرده ای غمگین میشم که توانِ
تسلی دادن بازماندگانش رو نداره

پر از احساس پوچی میشم هر شب تا خود صبح
پر از تشویش هایی که سرانجامی ندارن
دلم می خواد بفهمم طعم خوب زندگی رو
دلم می خواد اگه فکر و خیالاتت بذارن

——————–

تموم ساعتا یخ بسته بودن
زمان رو مرگ من تمرین می کرد
رو طاقچه وقتی حسم خاک می خورد
یکی هر شب منو تدفین می کرد

شبیه یه جنازه بودم انگار
که رو تابوتش هر شب سیر رقصید
کفن پوشه یه دنیا خاطره بود
ولی معنی عشقُ دیر فهمید

شبیه روحیم که گیجه گیجه
که می ترسه ازین اوضاع بی ریخت
شبیه وارثی هستم که هر شب
سر یه قبر خالی اشک می ریخت

ılıll فرجام خیراللهی llılı

https://www.academytaraneh.com/70215کپی شد!
1100
۴۴

  • صادق شيخي @};- =D>
  • مهدی نوروزی بسیار زیبا بود توی هر سبکی عالی هستی
  • شریف @};- @};- @};-
  • آریا صلاحی تموم ساعتا یخ بسته بودن زمان رو مرگ من تمرین می کرد رو طاقچه وقتی حسم خاک می خورد یکی هر شب منو تدفین می کرد @};- =D> درود به شما دوست عزیز! کارای شما و دوست عزیمون مهدی نوروزی یه جورایی توی یه سبکه که انگار مختص خود شماهاست. سرشار از واژه های تازه و تعبیرات جدید! موفق باشید/ @};-
  • مریم دهقان @};- =D> @};- =D> @};- =D> @};-
  • عسل پوریونس یکی اینجا تو این خونه ، همه شب هاشُ بیداره / روزای عمرشم بی تو ، به پای گریه میذاره / یکی که بی تو افسرده س ، نمی تونه که تنها شه / دوست داره مگه میشه ، بهت بی اعتنا باشه ؟! =D> =D> =D> =D>
    • فرجام خیراللهی ممنونم خانم پور یونس :) قسمتی از ترانه ی " دلم گرفته " با اجرای مجید یحیایی بود :) ایشالا در آلبوم مجید یحیایی هم یه ترک با ترانه ی بنده خواهید شنید و سه تک آهنگ بعد از آلبوم . . . @};- @};- @};-
  • عسل پوریونس @};- @};- @};-
  • فریبا رستگار تموم ساعتا یخ بسته بودن زمان رو مرگ من تمرین می کرد رو طاقچه وقتی حسم خاک می خورد یکی هر شب منو تدفین می کرد سلام آقای خیراللهی،ممنون ازترانتون،تلخیش رو دوست داشتم،باحال وهوای این روزام جور بود.خسته نباشید @};- @};- @};-
  • رسول آدینه فرجاااااااااااااااااااااااام سلام داداش =D> =D> =D> =D> =D> ماشال... حسین خزایی عزیزم هیچ سهمی برای ما نذاشت و ترانه رو حسابی کالبد شکافی کرد من با خانم یاسمن شکفته گرامی در مورد بازماندگانش موافقم فرجام حیفه این سنگینی و هماهنگ نبودن مصرع با بقیه ی کار خیلی معلومه حد اقل در خوندنش از روی کاغذ نقاط مثبتم که مثل همیشه تو کار کم نبود =D> فرجام متفاوت نوشته بودی ها
    • فرجام خیراللهی سلام رسووووووووووووووووووول :) ممنونم آقــــــــــــو نمی تونم خووووووووووو !!! دلم نمیاد حذفش کنم =(( ترانه ی بعدی تو حال و حوای همیشه گیمه @};- @};- @};-
  • احسان ابوالحسنی سلام دوست عزيز با اين چن تا كاري كه از شما خوندم كاملن واضحه راهتونو پيدا كرديد و فكر و ذوق هنري در تاروپود ترانه هات مشهوده. بهتون تبريك ميگم.بعضي تصاويرتون خيلي خوب بودن...
  • مجید صادقی شبیه روحیم که گیجه گیجه که می ترسه ازین اوضاع بی ریخت شبیه وارثی هستم که هر شب سر یه قبر خالی اشک می ریخت عالی بود فرجام جان مرسی
  • وحید شعبانی شبیه روحیم که گیجه گیجه که می ترسه ازین اوضاع بی ریخت شبیه وارثی هستم که هر شب سر یه قبر خالی اشک می ریخت Fantastic!
  • حسین خزایی شبی که عمق مغزم / کِرم می زد (؟) ( کرم می خورد ) شبی که خونه نبش قبر میشد شبی که خاطراتت تار می بست شبی که بغض من بی صبر میشد شبی که تخت خوابیدم کنار ( ارامش ) تناقض بین این مطرع و مصرع آخر بند قبل) سکوتی که همیشه جار می زد ( “” ) همش تو فکر یه تابوت بودم برای مرده ای که زار می زد مرده ایی که زار می زد یعنی چی مگه مرده زار می زنه ؟؟) شبی که مرز تنهایی و گریه به زنده بودن حکم تیر می خورد حکم تیر می خورد ؟؟!! // حکم تیر می داد یه حسی توی من توقیف می شد شکستی که بِهَم زنجیر می خورد (( رنجیر می خورد!!؟؟ یا میشد )) —————— پر از دیوار در دیوار تنهاییِ خونه (( این قسمت هم پرداخت بهتری می تونی داشته باشی ))پر از دوار در دیوار..؟؟ دیگه جایی برای من بدون تو نداره شبیه مرده ای غمگین میشم که توانِ تسلی دادن بازماندگانش رو نداره پر از احساس پوچی میشم هر شب تا خود صبح (( وزن می زنه )) پر از تشویش هایی که سرانجامی ندارن دلم می خواد بفهمم طعم خوب زندگی رو دلم می خواد اگه فکر و خیالاتت بذارن ( اگه فکر و خیالت باز بذارن – بهتر نمیشه )) این تصویر هر شب یا یه شب چون در شروو شما گفتی مثه شبی که … ؟؟ شبیه یه جنازه بودم انگار که رو تابوتش هر شب سیر رقصید منظورتون از رقصیدن جنازه روی تابوت چ بووود .. مرده چه ناآروومی داره .. این رقص از شادی یا غم .. اگه شادی پس چرا فضای ترانه اینقد کدر ..؟؟ البته جسارت بنده رو ببخشید این فقط یه برداشت شخصی از ترانهش ما بوود .. که در نظر هر کس می تونه فرق کنه .. موفق باشی @};- @};-
    • فرجام خیراللهی سلام حسین عزیز :) اولا ممنونم از حضورت . . . @};- @};- @};- اما دومـــــــــــا :-)) انصافا بعضی جاها رو واضح بود اما واسه خودت گنگش کردی . . . از اول شروع می کنم . . . کرم می زد : می گن این سیب کرم زده . . . عمق مغزم کرم زده این قد به هیچ چیز فکر نکرده ;)) ---------------- شبی که تخت خوابیدم کنار ( ارامش ) تناقض بین این مطرع و مصرع آخر بند قبل) سکوتی که همیشه جار می زد ( “” ) یعنی دیگه سکوتی که تموم خونه رو گرفته بود برام عادی شده بود و من بهش عادت کردم و تخت کنارش خوابیدم . -------------------- برای مرده ای که زار می زد مرده ایی که زار می زد یعنی چی مگه مرده زار می زنه بعضی وقتا هست مث غروب جمعه که آدم دلش گرفته دلش می خاد زار زار گریه کنه . منی که بین این همه بی صدایی تو خونه ای که عین قبر شده واسم مث یه جنازه م که زار زار گریه می کنم . ------------------ شبی که مرز تنهایی و گریه به زنده بودن حکم تیر می خورد حکم تیر می خورد ؟؟!! // حکم تیر می داد مرز دو کشور مثلا ایران و عراق وقتی یه نفر نزدیک مرز میشه غیر قانونی سرباز حق داره که شلیک کنه . . . و این مرز بین تنهایی و گریه به زنده بدنی که آرامش همراهش باشه حکم تیر می خوره ؛ در ضمن می داد اصلا معنیشو عوض می کنه . ---------------- شکستی که بِهَم زنجیر می خورد (( رنجیر می خورد!!؟؟ یا میشد )) زنجیر می خورد استفاده میشه یعنی ادامه داره . ---------------- منظورتون از رقصیدن جنازه روی تابوت چ بووود .. مرده چه ناآروومی داره .. این رقص از شادی یا غم .. اگه شادی پس چرا فضای ترانه اینقد کدر ..؟؟ شبیه مرده ای میشم که از مردنش دیگه راضی این مردن رو ترجیح میشه به زندگی و رو تابوت خودش پایکوبی می کنه . --------- امیدوارم شبهات رفع شده باشه :"> @};- @};- @};-
  • احمداکملی سلام دوست من. زیبا بود. جاری باشی @};- @};- @};-
  • امین بهاری زاده سلام زیبا بود. @};- @};- @};-
  • علیرضا محرابی فرجام عزیز بی نهایت زیبا بود ... ممنون @};-
  • یاسمن شکفته تموم ساعتا یخ بسته بودن زمان رو مرگ من تمرین می کرد رو طاقچه وقتی حسم خاک می خورد @};- فقط همینو دوست داشتم از کل ترانه! بقیه اش با حال و هوای من سازگاری نداشت @};- @};- با ترانه های عاشقانتون خوب ارتباط گرفتم :-) موفق باشید @};-
  • نیما پیر باوقار به به آفرین هرچند خیلی غمگین بود اما زیبا بود =D> @};- @};- @};-
  • فریبا رئیسی (نرجس) خیلی خوب بود مثل همیشه زیبا سرودید @};- فقط احساس کردم اینجاش یه کم وزنش سنگین شد شبیه مرده ای غمگین میشم که توانِ تسلی دادن بازماندگانش رو نداره البته شاید من اشتباه خونده باشم =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- موفق باشید دوست من @};-
  • سید ایمان پورحسینی =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};-
  • معصومه قریشی چرا امشب همتون از مرگ می گید :-S آقا من می ترسم ، انقدر موشکافیش نکنید این پدیده رو :-S ترانه خیلی خیلی خووووبی بود ، پسندیدم @};- @};- @};- @};-
  • علی حمیدی @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> =D>
    • علی حمیدی کار درخور توجهیه ولی خیلی ناامیدی توش موج میزنه آدم نگران میشه :-S :-S در کل پسندیدم و لذت بردم موفق باشید @};-
      • فرجام خیراللهی سپاس علی جان :-) آقــــــــــــو یعنی داغــــــــــــــــــــــــــــونم :-)) :-)) :-))