شب مرگ من و عشقم
توو آغوشت یکی مرده
که خیلی وقته همراته
مث رنگ چشات تلخه
مث عمق نگات ماته
یه جسم بی نفس اینجا
کنار جسمت افتاده
تموم عمر اسیرت بود
حالا از بودن آزاده
تن یخ بسته شو با شک
می چسبونی روی سینه
زیر لب اسمشو میگی
میاریش سمت شومینه
تموم آرزوت اینه
دوباره گرم شه دستش
توی تردید راهی که
کشوندت سمت بن بستش
میذاری سر روی سینه ش
می ترسی و امید واری
صدای نبضشو میخوای
به بیداریت شک داری
نمیشه باورت اما
حقیقت تلخ و منحوسه
صدات میپیچه توو خونه :
خدایا این یه کابوسه
چشات پر میشه از اشکات
جنازه م به نگات خیره س
شب مرگ من و عشقم
مث رنگ چشات تیره س…
-
@};- =D>
-
فرزانه جان سلام احساسات زیبای شما فوق العاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااده اس. ترانه ات به لطافت بارون بهاری بود عزیزم آروم و عاشقانه بر دلم نشست. با آرزوی بهترین ها @};- @};-
-
یه جسم بی نفس اینجا کنار جسمت افتاده تموم عمر اسیرت بود حالا از بودن آزاده =D> =D> =D> سلام گلم خیلی خوب ارتباط برقرار کردم تبریک میگم موفق باشی @};-
-
بعد می گن نگید لایک. خوب بابا ارزشش از لایکم بیشره. من می گم love :-x :-x ممنون از این ترانه ی زیبا. بعد یه مدت اومدم آکادمی روحم تقویت شد با این ترانه فرزانه جان بازم مرسی @};- @};-
-
سلام فرزانه جانن.زیبا خوندمت..ممنونم @};-
-
سلام فرزانه ی عزیز فوق العاده زیبا بود متشکرم و لایک.... @};-
-
سلام فرزانه جان؛ زيبا بود با سعيده عزيز موافقم؛ @};- @};- @};-
-
بی نهایت دوسش داشتم،تا انتها زیباااااا بود. =D> =D> =D> =D> @};-
مطالب پیشنهادی