لالایی(تقدیم به روح کودک دوساله ای که در اثر شکنجه های والدین خود جان باخت)
چرا دست تو سرده گل نازم
پر از کابوس مرگ گل نازم
دیگه آروم شده قلب کوچیکت
دیگه غم نیست تو هر لحظه شریکت
لالایی کن گل کوچیک بارون
لالایی کن بدون گریه امشب
بخواب آروم آهسته عزیزم
بدون بغض اشک ناله امشب
دیگه رو صورت قشنگ نازت
جای سیلی نمیمونه عزیزم
دیگه اون دست بی رحمِ همیشه
نفسهاتو نمیگیره عزیزم
بخواب این آخرین خوابت که دیگه
از این مردن تو هر لحظه رها شی
لالایی کن گل کوچیک بارون
که باید توی بغض شب صدا شی