سرگیجه

“سرگیجه”
یه جور حرف میزنی از عشق
آدم از غصه می‌میره
یه جورایی که دنیا هم
دیگه سرگیجه می‌گیره
من از مهر و وفا می‌گم
تو عشقو با چی می‌سنجی
تو ظاهر بینی، اینو من
تا میگم، زود می‌رنجی
می‌گی با هم نمی‌خونیم
شیرین قصه‌ها تلخه
اما تو باور فرهاد
همیشه چرخ می‌چرخه
یه روزی عاشقم می‌شی
می‌گی ما سهم هم بودیم
می‌‌گی این کار تقدیره
اگه تو عشق کم بودیم
همه کوتاهیاتو باز
می‌ندازی گردن دنیا
می‌پرسم چند چندی تو
دوباره می‌کنی حاشا
می‌گی با هم نمی‌خونیم
شیرین قصه‌ها تلخه
اما تو باور فرهاد
همیشه چرخ می‌چرخه
خیالت آدم قبلم
که با خنده‌ت دلم می‌ره
خیالت تو بری، بازم
دلم، دلشوره می‌گیره
شاید شیرین شدی، اما
تیر چشمات خطا رفته
تو سینه‌م حس و حالی نیس
فرهاد قصه‌ها رفته

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/117617کپی شد!
133
۹

  • mer3de سلام الهام عزیز. اولین کاریه که ازت میخونم . در کل کار خوب و دلچسبی بود اما با نظر آقای مقدم در مورد بازنویسی و روان تر شدن بعضی قسمتها موافقم. پرترانه باشی گلم
  • سپيده رحمت خواه سلام عزيزم منم خوشحالم كه بازم ازت دارم كار ميبينم.ترانه زيبايى بود، مخصوصا آخرش كه تو سینه‌م حس و حالی نیس فرهاد قصه‌ها رفته. قلمت مانا🌹
  • حامد تقی خواه آفرین ، کم کار شده بودی خوبه ک بازم ازت خوندم
  • عباس مقدم درود بانو الهام عزیز. در کل عاشقانه ای ساده و لطیف بود و دوستش داشتم. میتونستید روانتر بنویسید که به بهتر شدن کار کمک میکرد.براتون بهترینها رو ارزومندم دوست خوب من
    • elhamabadehee7736@gmail.com سلام جناب مقدم ممنون از حضور دلگرم‌ کننده‌تون. ممنون می‌شم راهنمایی کنین کجاش رو بهتره روونتر بنویسم.
      • عباس مقدم درود الهام بانوی عزیز.ببینید گاهی میشه ترانه رو روانتر. سرود که این به خواننده هم کمک میکنه لذت بیشتری ببره. مثلا میشد بجای : اما توو باور فرهاد بگین : ولی توو باور فرهاد. یا بجای : تیر چشمات خطا رفته..زیباتر میشد بگین : چشات تیرش خطا رفته ..و چن مورد دیگه هم بود که مطمئنا با هنری که من در وجودتون میبینم اگر دوباره روی کار فک کنین حتما با ویرایش دوباره کار زیباتری ارائه میدین.سبز بمانید