هبوط
ما دردها را زندگی کردیم
بودن دلیلی تازه میخواهد
ماندن در این زندان اجدادی
یک درد بیاندازه میخواهد
سیبی که ما را به زمین هل داد
میراث دندان خوردهای کِرموست!
بغضی که سیبِ در گلوی ماست
هی رنده کرد از استخوانها پوست
رنج مقدس زندگانی شد
میدانی و کار تو انکار است
دیوارها دنیا و انسان هم
جِرزی که لای درز دیوار است
ما میکِشیم خود را به دوش خویش
هرچه سبکتر، زندگی کمتر!
این بردگی بیگاریِ عمر و
افسار ما را کرده محکمتر
آغاز راه زندگی، تبعید
پایان راه زندگی، تبعید
این سیب کرمو باب میل کی
بیوقفه میچرخید و میچرخید؟
آوارگی از ابتدا مُهرش
خوردهست بر پیشانی انسان
دنیا تبانی بود و انسان هم
رو دست خورد از خالق و شیطان!
#مهدی_دمیزاده
#مهدیدمیزاده
کانال تلگرام اشعار و نوشته ها:
https://t.me/MehdiDamizadeh