* پاییز و بارونش *
بازم شب و پاییز و بارونش
احساس تنهایی مو بدتر کرد
باز یاد تو توو ذهن من پیچید
اشکام چکید عکس تو رو تر کرد
یادم می یاد رو خش خش برگا
من بودم و تو بودی و بارون
سرمست اون هوای پاییزی
با یه نگاه تو شدم مجنون
چشمای تو قلب من و دزدید
لبخند زدی عاشق ترم کردی
از اون به بعد چترت شدم با عشق
اما حالا چند وقتیه سردی
رفتی و این پاییز و بارونش
یادم آورد عشق تو ماتم کرد
روی بخار پنجره یادت
این شعرو جزو خاطراتم کرد
۲۹ مهر ۹۳