چرا
یه چن وقته که با فکرت
شبا اروم نمیگیرم!
واسه ناز نگاه تو
دیگه اسون نمیمیرم
یه چن وقته که این خونه
تو رو از خاطرش برده
تموم عشق و احساست
توی دلواپسیش مرده؟!
چرا یادت هنوز اینجاس؟
عذابم میده میمونه
سکوت و میشکنه شبها
واسم لالایی میخونه
ازین احساس میترسم
چرا بی وقفه اینحایی
برو دست از سرم بردار
میخوام گم شم توو تنهایی
یه چن وقته که با فکرت
پر از آشوب و تشویشم
یا از این رابطه برگرد
یا من از عشق کم میشم
—————————————————–
کم و کاستش رو به بزرگواری خودتون ببخشید
صرفا بخاطر دعوت سرکار خانم ربانی ترانه ای قدیمی رو تقدیم کردم
مجید صادقی
سلام فردين جان كار ساده و رووني بود مرسي
سامان حافظی
من لذت بردم =D>
ناهید ملکی
سلام ترانه زیبایی بود فردین عزیز اشکال نداره یه کار دیگه برای جمعه ارسال کنید 8-> @};- @};- @};-
حسن عرب لاریمی
سلام فردین جان زیبا بود کارت موفقتر باشی @};- @};- @};-
علی اصغر شریفی
کار خوبی بود اما جناب نوروزی اگه این کار برای فراخوان روز جمعه هست بهتر بود به خانم ربانی میگفتید. چرا امروز پس انتشار یافته؟؟ نکنه کار ما هم امروز یا فردا بیاد توی سایت؟!! :-/ پسندیدم. @};- :-)
مرتضی تلیکانی
@};-
نيما سكوت
درود فردين ساده وًزيبا بود خيلي خوب سروديد لذت بردم
تهِ کدوم مسیر،سرِ کدوم مزار؟
بامن بمان
امسال، سال منه ☃️
آوازِ قو
فرشته بودن