(( این ترانه گلوله باروون شد… ))
((بســم الله الرحـــمن الرحــیـــم))
صبـح تازه ت بخیــر همـسایه
من که خـوبم،توهم بگو خوبی
حتمن این روزا بهـتری که دیـگه
هـی به دیـوار سـر نمی کـوبی!
راسـتی از ترانه هات چه خبر؟
از تـب واژه های زنــجیـــری
شنیِدم جای زنــدگـی داری
از خــودت انتقام می گیـــری
توی آغـوش گـریه می خــوابی
با صـدای گلـوله پــا میــشی
این روزا یک ” کلـکسیون دردی”*
سـرطانی، جنـونی، آتیـــشی!
بایــدم خــاطـراتتو بدری
گـــرگ باشی توو خواب خرگـــوشی
وقــتی توو مجـلـس عــروسیتم
کــت و شلــوار تیـــره می پوشی
شـال مـادر بزرگ پرچـــمته
وطــنت این اتاق متــروکـه س
شـدی سربـاز هنـگ لــو رفــته
که امیــدش به آخــریــن پوکـه س!
شدی مثل درخــت پیـری که
ارّه ها روحـــشو خـــراشیــدن
مـث اون متــّهم که وقــت فرار
مغــزشو توی کـوچه پاشـیــدن!
حالتو ساده میـشه فهمیــد از
سرفه هایی که بیــشـتر میشه
توی چشــمات چاه نفــتیه که
با یه کبریـــت شعله ور میشه
مثل ” گنجشک بی گــذرنامـه”*
توی چنـگ عقـــاب می افتـی
پرت میـشی توو عمـق درّه ی مــرگ
وقــتی از تخــت خــواب می افــتی
سهـمت از زندگی قرنطیـنه س
چون یه موجـود کاملن خاصــی
بگیــراین میکروفون رو بو کن تا
بوی گـنـــد دروغُ بشــناسی!
غـم که حنــّاق میــشه توی گـلـوت
به نفــس های آخــرت شـک کن
وقــتی که تیـــر می خوری از پشت
به سکــوت برادرت شــک کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱٫ ترکیب کلکسیون زخـم را اگر اشتباه نکنم در یکی از ماندگارهای مرحوم حسن حسینی خواندم.
۲٫ گنجشک بی گذرنامه ترکیبی وام گرفته شده از یغما گلروئی گرامی است.
(( بهـــشت نصیـــبتان))