با شما درد مشترک داریم !
حالمون توی نامه بدتر شد
هی سِرُم می زنن به حرفامون
غیر کوری ، کری … ملالی نیس .
( تیکه میندازه غم به دنیامون )!
*
” تکیه بر باد “می زنیم اما
رو طناب شکنجه ها رختیم
توی یک تیم ، ساده می بازیم
انفرادی همیشه خوشبختیم !
*
تا یکی مون به گریه می افته
جای مرهم شدن ، یه عکاسیم
مرده ها رو مجسمه کردیم
زنده ها رو ولی نمی شناسیم …
*
نقشه ای نیس توی بطری ها
ما دوباره به گنج دل بستیم
توی خلوت خدا رو گم کردیم
دائما” ما ” پلیس خود هستیم ” !
*
پشت شیشه بهار و سرما زد
زندگی مون رو شاخه پرپر شد
عشق مون و بهم ندادیم تا
قیمت عشق چن برابر شد !
*
قصه ی بچه ها جنایی شد !
طفلیا رو به گریه انداختیم
دین و آئین ؛ معارف و اخلاق …
فوت آبیم ! خدا رو نشناختیم .
*
ما به فکر خلیج مون نیستیم
اعتراض نمایشی هستیم
اقتصاد اسیر بحرانیم
چون مدیر همایشی هستیم .
*
زندگی مون و خط کشی کردیم
حال همسایه رو نمی پرسیم
ژست یوگا کلاس ما میشه
از “شکیرا” ترانه می خونیم !
*
دردمون و به آینه می خندیم
زیر این خط فقر می لولیم
دسته جمعی اگرچه می رقصیم
انفرادی اسیر سلولیم !
*
یادمون میره مومن عشقیم
به دعا و فرشته شک داریم
غیر این زندگی مصنوعی
با شما درد مشترک داریم … !